سنت الهى خلق و حركت اسباب
و عدم تبعيت آنها از خواهشهاى نفسانى انسان
« وَ لَـوْ يُـعَجِّـلُ الـلّـهُ لِلنّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ!» (11 / يونس)
اگر همانطور كه مردم با عجله مىخواهند خوبيها و نعمتها برايشان فراهم آيد خدا در فرستادن شر يعنى عذاب براى مردم عجله مىكرد قطعا بر آنان عذاب نازل مىشد و اجلشان فرا مىرسيد ولى خدا به فوريت به مردم، شر و بدى نمىرساند، و بلكه اين منكران معاد را كه از رقبه دين خارج شدهاند به خود وا مىگذارد كه به شديدترين وجـه در سـركشى خـود حـيران بمانند.
توضيــح مطلب آن كه انسان طبعــا عجول است و ميل دارد آنچه نفع و خير او در آن است به سرعت تحقق يابد يعنى انسان از علــل و اسباب چنيــن مىخواهد كه آنچه را كه او مىجويــد و مىخواهد، به سرعت تحقق بخشند پس در حقيقت آدمى اين سرعت را از خــدا مىخواهد زيــرا سبب حقيقــى سرعت دادن به انجــام درخواستهــا خداســت، و اين شيــوه آدميــان اســت و اين شيــوه بر اســاس هــواى نفسانى آنان استوار شده است.
ولى اسباب واقعى در نظام خود تابع هواى نفسانى انسانها نيست و بلكه اين عالم انسانى است كه بايد تابع نظام اسباب باشد و چه بخواهد و چه نخواهد بايد به همان راهى برود كه نظام اسباب آن را مىبرد.
اگر سنت الهى در خلق اشياء و آوردن مسببات به دنبال اسباب، از اين سنت انسانها كه بر اساس جهل و نادانى بنا شده پيروى كند و يا بدان شباهت يابد و مسببات و آثار با عجله و سرعت به دنبال اسباب خود آورده شوند مسلما شر، يعنى عذاب و هلاكت به زودى به سراغ انسان مىآيد، زيرا علت هلاكت و عذاب يعنى كفر و نااميدى از لقاى خدا و طاغيگرى مردم در زندگى دنيا وجود دارد ولى خدا بدى را آنگونه كه مردم در مورد خوبى مىخواهند كه به زودى به ايشان برسد فورى به مردم نمىرساند، زيرا سنت الهى مبنى بر حكمت است برخلاف شيوه مردم كه بر اساس جهالت بنا شده است، و به اين ترتيب خدا اين گونه مردم را به حال خود وا مىگذارد كه در سركشى خـود حـيران بـمانند.(1)
1- الميـــزان ج 19، ص 37.