ايـن تـعبيــر بـليغترين تـعبير در نهى از افـراط و تـفريط در انفــاق اســت.
« فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا !» (29 / اسرى)
دست خويش تا به آخر مگشاى تا به ملامتگرى خويش زانوها بغل نكنى و از واجبات زندگى منقطع و يا عريان نگردى و ديگر نتوانى خود را در اجتماع برملا ساخته بــا مــردم معــاشــــرت و مراوده كنــى.
« اِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُالرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ اِنَّهُ كانَ بِعِبادِه خَبيرا بَصيرا !» (30 / اسرى)
اين دأب و سنت پروردگار است كه رزق را براى هر كه بخواهد فراخ و براى هر كه بخواهد تنگ بگيرد و سنت او چنين نيست كه بىحساب و بىاندازه فراخ سازد و يا به كلى قطع كند، آرى او مصلحت بندگان را رعايت مىكند، چه او به كار بندگان خود خبير و بيناست، تو نيز سزاوار است چنين كنى و متخلق به اخلاق خدا گردى و راه ميانه و اعتدال را پيش گرفته و از افراط و تفريط بپرهيزى.(1)
1- الميزان ج 25، ص 144.
نهى از فرزند كشى
« وَ لا تَـقْتُلُـوا اَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ اِمْلاقٍ...!» (31 / اسراء)
در آيه شريفه نهى شديدى شده از كشتن اولاد به ملاك ترس از فقر و احتياج و اين كه فرمود: « نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ اِيّاكُمْ !» تعليل پيمان همان نهى و مقدمهچينى براى جمله بعدى است كه فرمود: « اِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْــأً كَبيــرا !»
و معناى آيه اين است كه فرزندان خود را از ترس اين كه مبادا دچار فقر و فلاكت شويد و به خاطر ايشان تن به ذلت گدايى دهيد به قتل نرسانيد و دختران خود را از تــرس اين كه گرفتار داماد ناجــورى شويد و يا از جهت ديگــر كه مايه آبروريزى شما شود مكشيــد زيرا اين شما نيستيــد كه روزى اولادتــان را مىدهيــد، تا در هنگــام فقــر و تنگـدستـى ديگــر نتوانيــد روزى ايشــان را برسانيــد، بلكــه ماييــم كه هم ايشان و هم شما را روزى مىدهـيم، آرى كشتن فـرزنـدان خطايـى است بــزرگ.
مسأله نهى از فرزندكشى در قرآن كريم مكرر آمده و اين عمل شنيع با اين كه يكى از مصاديق آدمكشى است بدين جهت مخصوص به ذكر شده كه از زشتترين مصاديق شقاوت و سنگدلى است، و جهت ديگرش هم اين است كه اعراب در سرزمينى زندگى مىكردند كه بسيار دچار قحطى مىشد، و از همين جهت همين كه نشانههاى قحطى را مىديدند اول كارى كه مىكردند به اصطلاح براى حفظ آبرو و عزت و احترام خود فرزندان خود را مىكشتند.
عرب غير از مسأله دختركشى (وأد) يك سنت ديگرى داشته كه به خيال خود با آن عمل هون و خوارى خود را حفظ مىكرده و آن اين بوده كه از ترس خوارى و فقر و فاقه فرزند خود را چه دختر و چه پسر مىكشته، آيه مورد بحث و نظاير آن از اين عمل نهى