فصل هفتم
تأخير قضا
قدرت الهى بر اجرا و عدم اجراى قضاى حتمى
« قُلْ اَرَءَيْتَكُمْ اِنْ اَتكُمْ عَذابُ اللّهِ اَوْ اَتَتْكُمُ السّاعَةُ...؟» (40 / انعام)
براى خداى متعال چنين قدرتى هست كه حتى گرفتارىهاى اخروى را هم كه در آن ترديدى نيست رفع كند، چه درست است كه قضاى حتمى خدا وقتى امرى را واجب نمود حتمى مىشود، و لكن چنان هم نيست كه قدرت بر ترك را هم از خود سلب نمايد، پس قدرت او در هر چيز چه مورد قضايش باشد و چه نباشد مطلقه است، و اين نه تنها قيامت است كه قدرت خداوند بر آوردن و نياوردنش مطلقه است، بلكه هر عذاب حتمى و هر امر حتمى ديگرى هم حالش همين است. اگر خدا بخواهد آن را ايجاد مىكند و گرنه، نه، گرچه عملاً هميشه ايجاد و آوردن چيزهايى را مىخواهد كه قضاى حتمى بر آنها كرده و وعده جزمى به آوردن آنها داده و هرگز خلف وعده نمىكند و لكن در عين حال قدرت بر نخواستن هم دارد. (دقت بفرماييد!)
و همچنين در مسأله استجابت دعا، چه خداى سبحان در عين اين كه در آيه « وَ اِذا سَأَلَكَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَريبٌ اُجيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ...!» (186 / بقره) خود را جوابگوى دعا خواندهاست، مىتواند دعاىاحدى را جواب نگويد و در عين اين كه در آيه « ادْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ - بخوانيد مرا تا دعايتان را مستجاب كنم !» (60 / غافر) وعده قطعى داده كه دعاى هركسىكه او را بخواند مستجابكند مىتواند نكند براى اين كه گرچه دايما مىكند و لكن چنان هم نيست كه اين وعده استجابت قدرت بر ترك استجابت را از حضرتش سلب نموده و دستبندى به دست قدرتش زده باشد، نه، بلكه باز هم قدرت بر ترك دارد و لكن اين قـدرت را به كـار نمىزند و روشش به طـور يكنواخت بر ايـن جـارى است.(1)
1- الميــــــزان ج 13، ص 135.
تأخير قضاى الهى و دليل آن
« وَ ما مَنَعَنــا اَنْ نُرْسِــلَ بِالاْيــاتِ اِلاّ اَنْ كَــذَّبَ بِهَــا الاَوَّلُونَ؟» (59 / اسراء)
مردم - كه آخرينشان مثل اولينشان هستند - به خاطر آن غريزه فسق و فساد كه در ايشان است مستحق آمدن هلاكت و انواع ديگر عذابهاى شديد هستند، و خداىتعالى هم