معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لِلتَّقْوى!» (132/طه) و « اَنَ ‏الاْرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ!» (105/انبياء) (1)
1- الميـــزان ج 7، ص 61.


ثروت و فرزند، دو عامل عمده آزمايش انسان


« اَنَّمآ اَمْوالُكُمْ وَ اَوْلدُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظيمٌ !» (15 / تغابن)
كلمه «فِتْنَه» به معناى گرفتارى‏هايى است كه جنبه آزمايش دارد، و آزمايش بودن اموال و فرزندان به خاطر اين است كه اين دو نعمت دنيوى از زينت‏هاى جذاب زندگى دنياست، نفس آدمى به سوى آن دو آن چنان جذب مى‏شود كه از نظر اهميت هم‏پايه آخرت و اطاعت پروردگارش قرار داده، رسما در سر دو راهى قرار مى‏گيرد، و بلكه جانب آن دو را مى‏چرباند، و از آخرت غافل مى‏شود. هم‏چنان كه در جاى ديگر فرمود:
«اَلْـمـالُ وَ الْـبَنُونَ زيـنَةُ الْـحَيــوةِ الدُّنْيـا !» (46 / كهف)
تعبير آيه مورد بحث كنايه از نهى است، مى‏خواهد از غفلت از خدا به وسيله مال و اولاد نهى كند، و بفرمايد با شيفتگى در برابر مال و اولاد جانب خدا را رها نكنيد، با اين‏كه‏نزد او اجرى‏عظيم است.(1)
1- الميزان ج 38، ص 264.


غرور و طغيان ناشى از مال و اولاد و اجراى سنت امتحان خدا


« اَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ... اِنّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا اَصْحابَ الْجَنَّةِ... كَذلِكَ الْعَذابُ !»
 (14 تا 33 / قلم)
خداى‏تعالى انسان را با مال و اولاد امتحان مى‏كند، و انسان به وسيله همين مال و اولاد طغيان نموده و مغرور مى‏شود، خود را بى‏نياز از پروردگار احساس نموده، در نتيجه اصلاً پروردگار خويش را فراموش مى‏كند، و اسباب ظاهرى و قدرت خود را شريك خدا مى‏گيرد، و قهرا جرأت بر معصيت پيدا مى‏كند، در حالى كه غافل است از اين كه عذاب و وبال عملش دورادور او را گرفته، و اين طور عذابش آماده شده، تا ناگهان بر سرش بتازد، و با هول‏انگيزترين و تلخ‏ترين وجه رخ بنمايد، آن وقت از خواب غفلتش بيدار مى‏شود، و به ياد نصيحت‏هايى مى‏افتد كه به او مى‏كردند، و او گوش نمى‏داد، آن وقت نسبت به كوتاهى‏هاى خود اظهار ندامت مى‏كند، از ظلم و طغيان خود شرمنده مى‏شود، و از پروردگارش درخواست برگشتن نعمت مى‏كند، تا اين بار شكر او را به جاى آورد، عينا همان طور كه سرگذشت صاحبان باغ به آن انجاميد، بنابراين قرآن مى‏خواهد با نقل اين داستان يك قاعده كلى براى همه انسان‏ها بيان كند.
تشبيهى كه در آيه آمده دلالت دارد بر اين كه اين تكذيب‏گران هم به طور قطع عذاب خواهند شد، و بلكه هم اكنون يعنى در ايام نزول آيات، عذاب در راه بوده، چيزى كه هست

/ 118