معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

- الميـــزان ج 38، ص 59 و ج 20، ص 62. 


قضاى الهى و تعهد او بر نجات مؤمنين


« ثُمَّ نُنَجّى رُسُلَنا وَ الَّذينَ امَنُوا كَذلِــكَ حَقّــا عَلَيْنـا نُنْـجِ الْمُؤْمِنينَ !» (103/يونس)
« كَذلِكَ حَقّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنينَ ! » معنايش اين است: همان‏طورى كه رسولان و كسانى را كه ايمان آورده‏اند در بين امم گذشته در هنگام نزول عذاب نجات مى‏داديم همان‏گونه كسانى كه از اين امت به تو ايمان آورده‏اند نيز نـجات مى‏دهيـم و ايـن مـطلب بـراى مـا لازم اسـت.
مقصود مؤمنين امت است و اين وعده جالبى است كه خدا به پيغمبر و مؤمنين اين امت مى‏دهد كه آن‏ها را نجات مى‏بخشد. و بعيد نيست از جمله « نُنْجِ الْمُؤْمِنينَ،» تلويحا استفاده شود كه پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اين قضاى الهى را درك نخواهد كرد و اين قضا و حكم بعد از رحلت پيغمبر خواهد بود. زيرا در اين آيه خدا از مؤمنين اسم برده (ننج المؤمنين،) وى پيغمبــر را با آنان ذكر نكــرده با اين كه درباره سابقيــن، اسم رسولان را هم با مؤمنيــن آورده « نُنَجّى رُسُلَنا وَ الَّذينَ امَنُوا...! » اين معنى از تكرار آياتى كه معنى آيه « فَاِمّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذى نَعِدُهُمْ اَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَاِلَيْنا يُرْجَعُونَ ! » (77 / غافر) را مى‏دهد، به ذهن خطور مى‏كند.(1)
1- الميزان ج 19، ص 207.


قضاى الهى در تأييد لشكر اسلام


« يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ... وَ لكِنْ لِيَقْضِىَ اللّهُ اَمْرا كانَ مَـفْعُولاً !» (43 / انفال)
روز فرقان آن روزى بود كه شما در قسمت پايين وادى اردو زده و كفار در قسمت بالاى آن اطراق كرده بودند و پياده شدن شما در پايين و كفار در بالا با هم جور در آمد، به طورى كه اگر مى‏خواستيد قبلاً با كفار قرارداد كنيد كه شما اين جا و آنان آن جا را لشكرگاه كنند قطعا اختلافتان مى‏شد و هرگز موفق نمى‏شديد كه به اين نحو جبهه‏سازى كنيد. پس قرار گرفتن شما و ايشان به اين نحو نه از ناحيه و به فكر شما بود و نه از ناحيه و به فكر كفار، بلكه امرشدنى بود كه خداوند بر آن قضا راند، و اگر اين چنين قضا راند براى اين بود كه با ارائه يك معجزه و دليل روشن حجت خود را تمام كنــد، و نيــز براى اين بــود كه دعــاى سابــق شمــا را و آن استغاثــه‏اى را كه از شمــا شنيد، و آن حاجتى را كه از سويداى دل شما خبر داشت مستجاب و برآورده كند.
بيان اين كه مرجع امر اين واقعه قضاى خاص الهى است نه اسباب عادى، آيه بعدى است كه مى‏فرمايد: « اِذْ يُريكَهُمُ اللّهُ فى مَنامِكَ قَليلاً...،» (43 / انفال) و « وَ اِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ اَعْملَهُمْ...،» (48 / انفال) و « اِذْ يَـقُـولُ الْـمُنفِقُـونَ وَ الَّـذينَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هآؤُلاآءِ دينُهُمْ  !» (49 / انفال) (1)
1- الميـــــزان ج 17، ص 146.

/ 118