شريفه:
«ما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَ الاَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما اِلاّ بِالْحَقِّ وَ اَجَلٍ مُسَمًّى!» (3 / احقاف) و آيه:
« اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثا وَ اَنَّكُـمْ اِلَيْنا لاتُرْجَعُونَ !» (115 / مؤمنون) و آيه شريفه:
« وَ ما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَ الاَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ ما خَلَقْناهُما اِلاّ بِالْحَـقِّ وَ لـكِنَّ اَكْـثَرَهُـمْ لا يَـعْلَمُونَ!» (38 و 39 / دخان) و آيه:
« مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللّهِ فَاِنَّ اَجَلَ اللّهِ لاَتٍ !» (5 / عنكبوت) (1)
1- الميزان ج 7، ص 53 و 61.
نظام امتحان مقدمه داورى الهى در آخرت
« كُــلُّ نَفْسٍ ذائِقَــةُ الْمَـوْتِ وَ نَبْلُوكُــمْ بِالشَّـرِّ وَ الْخَيْـرِ فِتْنَةً!» (35 / انبياء)
مراد به نفس در جمله فوق انسان است كه استعمال دومى از استعمالات سه گانه اين كلمه است، نه روح انسانى، چون معهود كلام خدا نيست كه نسبت موت را به روح انسانى داده باشد. آيه شريفه عموميتش تنها درباره انسانهاست و شامل ملائكه و جن و ساير حيوانات نمىشود. اين جمله زمينهچينى براى جمله بعدى است كه مىفرمايد: «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً،» يعنى ما شما را به آنچه كراهت داريد از قبيل مرض، فقر، و امثال آن و به آنچه دوست داريد، از قبيل صحت، و غنى و امثال آن، مىآزماييم، آزمودنى - كانّه فرموده: هر يك از شما را به حياتى محدود، و مؤجل زنده مىداريم، و در آن حيات به وسيله خير و شر امتحان مىكنيم، امتحان كردنى، و سپس به سوى پروردگارتان بازگشت مىكنيد، پس به لَه و عليهتان حكم مىكند.
در اين جمله به علت حتمى بودن مرگ نيز اشاره كرده، و آن اين است كه اصولاً زندگى هر كسى حياتى است امتحانى، و آزمايشى، و معلوم است كه امتحان جنبه مقدمه دارد، غرض اصلى متعلق به خود آن نيست، بلكه متعلق به ذىالمقدمه است. و اين نيز روشن است كه هر مقدمهاى ذىالمقدمهاى دارد، و بعد از هر امتحانى موقفى است كه در آن موقف نتيجه امتحان معلوم مىشود، پس براى هر صاحب حياتى مرگى است حتمى، و بازگشتى است به سوى خداى سبحان، تــا در آن بـازگــشت دربــارهاش داورى شــود.(1)
1- الميـــزان ج 28، ص 126.
آزمايش الهى و قضاى محتوم مرگ و انتقال انسانها
« وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ !» (19 / ق)
مراد به سكره و مستى موت، حال نزع و جان كندن آدمى است، كه مانند مستان