- الميـــزان ج 22، ص 294.
حكم حوادث مشمول تحول،
و جهت متحول و جهت ثابت اشياء
« يَمْحُو اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتبِ!» (39 / رعد)
از آيـه شـريفــه فــوقالذكــر چند نكتــه روشن مىشود:
اول - اين كه حكم محو و اثبات حكمى است عمومى، كه تمامى حوادثى كه به حدود زمان و اجل محدود مىشود، و به عبارت ديگر تمامى موجوداتى كه در آسمانهــا و زمين و مابين آن دو اســت دستخوش آن مىگردند، همچنان كه فرمود: « ما خَلَقْنَــا السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ وَ ما بَيْنَهُمــا اِلاّ بِالْحَــقِّ وَ اَجَــلٍ مُسَمًّى - آسمانها و زمين و آنچـه در آنهاسـت جـز بـه حـق و اجلـى معلــوم نيــافــريــديــم!» (3 / احقــاف)
دوم - اين كه خداى سبحان در هر چيزى قضا و قدرى ثابت دارد، كه قابل تغيير نيست، و همين خود دليل فساد گفتار كسانى است كه گفتهاند: هر قضايى قابل تغيير است و آنگاه استدلال كردهاند بر روايات و دعاهاى متفرق كه دلالت دارد بر اين كه دعاء و صدقه مقدرات سوء را دفع مىكند. ولى بايد بدانند كه اين راجع به مقدرات غير حتمى است، كه ما نيز منكر آن نيستيم.
سوم - اينكــه قضا بر دو قســم است، يكى قابــل تغييــر و يكى غيرقابـل تغيير.(1)
1- الميــــــــــزان ج 22، ص 297.
قـدرت اجـرايى حـكم الـهى
« وَ اللّــهُ يَـحْكُمُ لا مُـعَقِّــبَ لِـحُكْمِــه وَ هُـوَ سَـريعُ الْـحِسـابِ!» (41 / رعد)
مقصود از اين جمله اين است كه غلبه از خداى سبحان است، اوست كه حكم مىكند، و در قبال حكمش حكم احدى نفوذ ندارد، و در نتيجه نمىتواند از حكم او جلوگيرى كند، آرى خداى سبحان هر عملى را به مجرد وقوعش حساب مىكند، بدون اين كه فاصله دهد، تا ديگران بتوانند در آن تصرف نموده، اخلال كنند، پس جمله « وَ الـلّـهُ يَـحْكُــمُ !» (41 / رعـد) در معناى جمله « اَفَـهُمُ الْـغالِبُونَ؟» (44 / انبياء) است.(1)
1- الميــــــــــزان ج 22، ص 300.