معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه قبل فرموده بود: « به كفار بگو اگر از دشمنى خدا و رسولش دست بردارند جرايم گذشته‏شان آمرزيده مى‏شود و اگر آن خرابكارى‏ها را تكرار كنند خوب مى‏دانند كه بر نياكانشان چه گذشت؟» (38 / انفال) آن‏گاه در اين آيه مى‏فرمايد - به آنان چنين بگو : و اما تو و مؤمنين زنهار كه در مهم خود كه همان اقامه دين و تصفيه كردن و صالح ساختن محيط براى مؤمنين است كوتاهى و سستى نكنيد و به قتال كفار بپردازيد تا اين فتنه‏ها كه هر روز به راه مى‏اندازند خاتمه پذيرد، و ديگر هواى فتنه‏انگيزى بر سر نپرورند. اگر دست برداشتند كه خداوند به پاداش اعمالى كه از ايشان ببيند جزاى خيرشان مى‏دهد، و اگر سرپيچى كردند، و هم‏چنان فتنه و جنگ به راه انداختند، شما نيز جنگ را ادامه دهيد كه خداوند ياور شماست. بايد اين را بدانيد و سستى و ترس به خود راه ندهيد.
«فِتْنَه» به معناى هر چيزى است كه نفوس بدان آزمايش شوند و قهرا چيزى بايد باشد كه بر نفوس گران آيد، و لكن بيشتر در پيشامدهاى جنگى و ناامنى‏ ها و شكستن پيمان‏هاى صلح استعمال مى‏شود و كفار قريش گروندگان به رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله را قبل از هجــرت آن جناب و تا مدتــى بعد از آن در مكــه مى‏گرفتنــد و شكنجــه مى‏دادنــد و به ترك اســلام و برگشــت به كفر مجبــور مى‏كردنــد و اين خـود فتنه ناميده مى‏شد.
جمله « وَقاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَكُونَ فِـتْنَـةٌ ...!» كنايه از اين است كه با قتال تضعيف شده و ديگر به كفر خود مغرور نشوند و ديگر فتنه‏اى كه مؤمنين را مفتون سازد نينگيزند و در نتيجه دين همه‏اش از خدا باشد، و كسى مردم را به خلاف آن دعوت نكند.(1)
1- الميـــزان ج 17، ص 119.


سنت الهى در قطع هدايت خود از فاسقان


« وَ اللّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفسِقينَ!» (38 / صف)
خداوند متعال در اول اين آيه مى‏فرمايد: « فَلَمّـا زاغُوا اَزاغَ اللّـهُ قُلُوبَهُمْ !» ازاغه به معناى منحرف شدن از استقامت است، كه لازمه‏اش انحراف از حق به سوى باطل است و ازاغه كردن خداى‏تعالى به اين است كه رحمت خود را از صاحبان چنين دل‏هايى دريغ داشـته و هـدايت خـود را از آنان قطع كند.
در اين جا ازاغه خدا را تعليل كرده به هدايت نكردن، و البته بايد توجه داشت كه اين ازاغه ابتدايى نيست، بلكه بر سبيل مجازات است، زيغ خود آنان را تثبيت كردن است، چون فسق آنان سبب اين مجازات شده، هم‏چنان كه گمراه كردن خدا هم هيچ وقت ابتدايى نيست، و اين كه فرمود: « يُضِلُّ بِهِ كَثيرا وَ يَهْدى بِهِ كَثيرا وَ ما يُضِلُّ بِهِ اِلاَّ الْفاسِقينَ!» (26 / بقره) به خوبى گوياى اين حقيقت است كه، گمراه كردن خدا به وسيله قرآن كريم از باب مجازات فاسقان به خاطر فسقشان است، وگرنه ساحت خداى عزوجل منزه از آن است كه ابتداءً و بدون جرم كسى را ازاغه و اضلال كند.(1)
1- الميـــزان ج 38، ص 151.

/ 118