معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

                                                                         فصل ششم

                                                      قضاى الهى در امر و نهى تشريعى


 


امر به پرستش الهى


 


« وَ قَــضـى رَبُّـــكَ اَلاّ تَـعْـبُـدُوا اِلاّ اِيّـاهُ!» (23 / اســراء)
اين جمله چيزى است كه قضاى الهى متعلق بدان شده، البته قضاى تشريعى خدا كه متعلق به احكام و مسائل تشريعى مى‏شود، و معناى يك طرفى كردن و حكم قاطع مولوى نمودن را مى‏رساند. و اين قضا همان طور كه اوامر خدا را شامل مى‏شود نواهى را نيز شامل مى‏گردد. همان‏طور كه احكام مثبته را يك طرفى مى‏كند احكام منفيه را نيز مى‏كند.
مسأله امر به اخلاص در پرستش بزرگترين اوامر دينى، و اخلاص در عبادت از واجبترين واجبات شرعى است، هم‏چنان كه در مقابل شرك ورزيدن به خداى عزوجل بزرگترين گناه است، و به همين جهت فرمود: « خدا نمى‏آمرزد اين گناه ‏را كه بدو شرك بورزند و پايين‏ تر از آن ‏را از هركه بخواهد مى‏آمرزد!» (48 / نساء)     و ما اگر يك يك معاصى را تحليل و تجزيه كنيم خواهيم ديد كه برگشت تمامى گناهان به شرك است، زيرا اگر انسان غير خدا يعنى شيطان‏هاى جنى و انسى و يا هواى نفس و يا جهل را اطاعت نكند هرگز اقدام به هيچ معصيتى نمى‏كند و هيچ امر و نهيى را از خدا نافرمانى نمى‏كند، پس هر گناهى اطاعتى است از غير خدا و اطاعت هم خود يك نوع عبادت است، حتى كافرى هم كه منكر صانع است نيز مشرك است، زيرا با اين كه فطرت ساده‏اش حكم مى‏كند بر اين كه براى عالم صانعى است مع ذلك امر تدبير عالم را به دست ماده و يا طبيعت و يا دهر مى‏داند.
و چون مسأله همان‏طور كه گفتيم مسأله مهمى بوده لذا آن را قبل از ساير احكام ذكر كرده با اين كه آن احكام هم هر يك در جاى خود بسيار اهميت دارند، مانند عقوق والدين و ندادن حقوق واجب مالى و اسراف و تبذير و فرزندكشى و زنا و قتل نفس و خوردن مال يتيم و عهدشكنى و كم‏فروشى و پيروى غير علم و تكبر ورزيدن، و با اين كه مسأله اخلاص در عبادت را بر اين‏ها مقدم داشت در آخر و بعد از شمردن اين‏ها مجددا همين اخلاص را خاطرنشان ساخته و از شرك نهى فرمود.(1)
1- الميـــزان ج 25، ص 138.

/ 118