قضاى الهى در ظهور حق و نابودى كفار
« يُريدُ اللّهُ اَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِه...!» (7 / انفال)
مراد به احقاق حق، اظهار و تثبيت آن به ترتيب آثار آن است و كلمات خدا قضا و قدرى است كه رانده به اين كه انبياء خود را يارى نموده و دين حق خود را ظاهر سازد:
« وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلينَ اِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصـُوروُنَ وَ اِنَّ جُنْدَنا لَهُــمُ الْغالِبُـــونَ!» (171 تا 173 / صافـات)
« يُريــدوُنَ لِيُطْفِئُــوا نُــورَ اللّــهِ بِاَفْواهِهِــمْ وَاللّــهُ مُتِمُّ نُــورِهِ وَلَــوْ كَرِهَ الْكافِــروُنَ!» (32 / توبه)
« هُوَ الَّذى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ!» (33 / توبه)
معناى آيه اين است كه: به ياد آوريد آن روزى را كه خداوند به شما وعده داد كه با يارى او بر يكى از دو طايفه عير و يا نفير غالب شويد و شما ميل داشتيد كه آن طايفه، طايفه عير (قافله تجارتى قريش) باشد، چون نفير (لشكريان قريش) عدهشان زياد بود و شما ضعف و ناتوانى خود را با شوكت و نيروى آنان مقايسه مىكرديد و لكن خداوند خلاف اين را مىخواست، خداوند مىخواست تا با لشكريان ايشان روبرو شويد و او شما را با كمى عددتان برايشان غلبه دهد و بدين وسيله قضاى او مبنى بر ظهور حــق و استيصال كفــار و ريشهكن شدن ايشان به كرسى بنشيند.(1)
1- الميـــزان ج 17، ص 31.
قضاى الهى در شقاوت كافر و سعادت مؤمن
« يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذينَ ءَامَنُوا بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ فِى الاْخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللّهُ الظّلِمينَ وَ يَفْعَلُ اللّهُ ما يَشاءُ !» (27 / ابراهيم)
خداىتعالــى اهل كفر را با محروميــت از صراط هدايــت گمراه نمــوده، و ديگــر به سوى زندگى سعيــده دنيايى و نعمت باقيــه و رضوان اللــه در آخــرت راه نمىبرنــد. به طــورى كه اگــر پــرده از روى دلهايشــان بردارى جز شــك و ترديــد و قلـق و اضطــراب و تأســف و حســرت و انــدوه و حيــرت در آن نمىيابـى!
« وَ يَفْعَلُ اللّهُ ما يَشاءُ ! » يعنى خداوند تثبيت مؤمنان و اضلال كفار را به مقتضاى مشيتش انجام مىدهد، و مشيت او مزاحم و مانع و دافعى ندارد و چيزى ميانه مشيت او و فـعل او حـايـل نمىشود.
از همين جا معلوم مىشود كه مسأله اضلال اينان و تثبيت آنان متعلق مشيت اوست و ناگزير بايد جزو قضاياى رانده شده يكى شقاوت كافر و يكى سعادت مؤمن را شمرد.(1)
1- الميــــــزان ج 23، ص 84.