معناى مكر الهى
« اَفَاَمِنُوا مَكْرَ اللّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ اِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ !» (99 / اعراف)
كلمه «مَكْر» به معناى اين است كه شخصى ديگرى را غافلگير كرده و به او آسيبى برساند، اين عمل از خداىتعالى وقتى صحيح است كه به عنوان مجازات صورت بگيرد، انسان معصيتى كند كه مستحق عذاب شود، و خداوند او را از آن جايى كه خودش نفهمد معذب نمايد، و يا سرنوشتى براى او تنظيم كند كه او خودش به پاى خود و غافل از سرنوشت خود به سوى عذاب برود، و اما مكر ابتدايى و بدون اين كه بنده معصيتى كرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است.
نكته بسيار لطيفى در اين سه آيه يعنى آيه:
« اَفَاَمِنَ اَهْلُ الْقُرى ؟» (97 / اعراف) و آيه:
« اَوَ اَمِنَ اَهْلُ الْقُرى ؟» (98 / اعراف) و آيه:
« اَفَاَمِنُوا مَكْرَ اللّهِ ؟» (99 / اعراف)
به كار رفته و آن اين است كه در دو آيه اول فاعل «أَمِنَ» را اسم ظاهر - اَهْلُ الْقُرى - آورد، با اين كه ممكن بود در آيه دومى ضمير آورده و بفرمايد: «اَوَ امِنوا ؟» لكن اين كار را نكرد تا ضمير در آيه سومى كه فاعل فعل است به هر دو آيه برگشته و در نتيجه جمعيت هلاك شده در خــواب غير جمعيتــى به حساب آيـد كه در حـالت غفلـت و لعب دستخوش عذاب شدند.
و اما اين كه فرمود: « فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ اِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ!» جهتش را در آيه اول بيان كرد و آن اين بود كه فرمود: ايمن بودن از مكر خدا در حقيقت خود مكرى است از خداىتعالى كه دنبالش عذاب است، پس صحيح است گفته شود: مردم ايمن از مكر خدا زيانكارانند، زيرا همان ايمنىشان هم مكر خداست.(1)
1- الميــــــزان ج 16، ص 21.
سنت امتحان از طريق اعطاى رزق
و مجازات از طريق سنت استدراج و املاء
«وَ ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ!» (30 / شـورى)
اگر جوامع بشر عقايد و اعمال خود را بر طبق آنچه كه فطرت اقتضا دارد وفق دهد، خيرات به سويش سرازير و درهاى بركات به رويش باز مىشود و اگر در اين دو مرحله به سوى فساد بگرايند، زمين و آسمان هم تباه مىشود و زندگىشان را تباه مىكند.
اين آن حقيقتى است كه سنت الهى اقتضا آن را دارد، مگر آن كه باز هم پاى سنت ديگر به ميان آيد، همان سنت كه گفتيم حاكم بر سنت رزق است، يعنى سنت امتحان و