معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداوند همان زندگى را زندگى طيب و طاهرى كرد، به اين طور كه هدايت به سوى  عبوديت را با آن زندگى تركيب نموده، و يك زندگى خاصى از تركيب دو زندگى زمينى و آسمانــى فراهــم آورد.
اين آن نكته‏اى است كه از تكرار او به هبوط در اين سوره استفاده مى‏شود، چون در اين سوره، يك بار مى‏فرمايد: « وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِى الاَْرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ اِلى حينٍ - گفتيم همگى به زمين هبوط كنيد، در حالى كه دشمن يكديگر باشيد و تا مدتى معين در آن منزل كنيد و تمتع ببريد!» (36 / بقره) و بار دوم مى‏فرمايد: « قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَاِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّى هُدىً... - گفتيم همگى از بهشت برون شويد، برخى دشمن برخى ديگر پس هرگاه هدايتى از من به سوى شما آمد، و البته خواهدآمد...!» (123/طه) (1)
1- الميـــزان ج 1، ص 253.


قضاى حتمى الهى در محكوميت انسان به زندگى زمينى


« وَ قُلْنا يا ادَمُ‏ اسْكُنْ اَنْتَ وَ زَوْجُكَ‏ الْجَنَّةَ...!» (35/بقره)
سياق آيه به خوبى مى‏رساند كه منظور اصلى از خلقت آدم اين بوده كه در زمين سكونت كند، چيزى كه هست راه زمينى شدن آدم همين بوده كه نخست در بهشت منزل گيرد، و برترى‏اش بر ملائكه، و لياقتش براى خلافت اثبات شود، و سپس ملائكه مأمور به سجده براى او شوند، و آن‏گاه در بهشت منزلش دهند، و از نزديكى به آن درخت نهيش كنند، و او (به تحريك شيطان،) از آن بخورد، و در نتيجه عورتش و نـيز از هـمسرش ظـاهر گـردد، و در آخر بـه زمين هبوط كنند.
و از اين ريخت و سياق به خوبى بر مى‏آيد: كه آخرين عامل و علتى كه باعث زمينى شدن آن دو شد، همان مسأله ظاهر شدن عيب آن دو بود، و عيب نامبرده هم به قرينه‏اى كه فرموده: « بر آن شدند كه از برگ‏هاى بهشت بر خود بپوشانند...،» (22 / اعراف) همان عورت آن دو بوده و معلوم است كه اين دو عضو، مظهر همه تمايلات حيوانى چون مستلزم غذا خوردن و نمو نيز هـستنـد.
پس ابليس هم جز اين همى و هدفى نداشته، كه (به هر وسيله شده،) عيب آن دو را ظاهر سازد، گو اين كه خلقت بشرى، و زمينى آدم و همسرش، تمام شده بود و بعد از آن خدا آن دو را داخل بهشت كرد، ولى مدت زيادى در اين بين فاصله نشد و خلاصه آن قدر به آن دو مهلت ندادند، كه در همين زمين متوجه عيب خود شوند و نيز به ساير لوازم حيات دنيوى و احتياجات آن پى ببرند.
بلكه بلافاصله آن دو را داخل بهشت كردند و وقتى داخل كردند كه هنوز روح ملكوتى و ادراكى كه از عالم ارواح و فرشتگان داشتند، به زندگى دنيا آلوده نشده بود، به دليل اين كه فرمود: « لِيُبْدِىَ لَهُما ما وُرِىَ عَنْهُما - تا ظاهر شود از آن دو آن‏چه پوشانده شده بود از آنان!» (20 / اعراف) و نفرمود: تا ظاهر شود از آن دو آن‏چه بر آن دو پوشيده بود. پس معلوم مى‏شود، پوشيدگى‏هاى عيب‏هاى آن دو موقتى بوده، و يك دفعه صورت گرفته،

/ 118