سنت الهى در غلبه رسولان و مؤمنين
« وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذينَ كَفَروُا لَوَلَّوُا الاَدْبــارَ ثُمَّ لا يَجِدوُنَ وَلِيّا وَ لا نَصيرا، سُنَّـةَ اللّهِ الَّتى قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْديلاً!» (22 و 23 / فتح)
اين سنتى است قديمى از خداى سبحان كه انبياء و مؤمنين به انبياء را در صورتى كه در ايمان خود صادق و در نياتشان خالص باشند بر دشمنانشان غلبه مىدهد، و تو هرگز براى سنت خدا تبديلى نخواهى يافت، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «كَتَبَ اللّهُ لاََغْلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلى - خدا مقدر كرده كه همواره من و پيامبرانم غالبيم!» (21 / مجادله) و آنچه صدمه و شكست كه مسلمانان در جنگهاى خود ديدند به خاطر پارهاى مخالفتها بوده كه با خدا و رسولش مرتكب شدند.(1)
1- الميـــزان ج 36، ص 141.
سنت الهى در دوگانگى انسانها و ولايت مؤمنين
« وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَهُمْ اُمَّةً واحِدَةً... !» (8 / شورى)
سنت خداىتعالى بر اين جارى شده كه مردم يكسان نباشند، و نخواسته كه يكسان و يكجــور باشند، و دليل بر اين كه مىخواهــد بفرمايد سنت هميشگى خدا چنين است.
خداى سبحان نبوت و انذار را كه نتيجه وحى است بدين جهت مقدر و مقرر كرد كه مىدانست به زودى يعنى در قيامت مردم دو دسته مىشوند، لذا مقدر كرد تا مردم از داخل شدن در زمره دوزخيان بپرهيزند. و اگر خدا مىخواست همه را يك امت قرار مىداد، و همه يكجور مىشدند و روز قيامت دو دسته نمىگشتند و آن وقت ديگر علت و بهانهاى براى فرستادن انبيا و انذار خلق نبود و نيز ديگر وحى نمىشد، و لكن خداىتعالى اين را نخواسته بود، بلكه سنتش بر اين جارى شده كه خودش متولى و عهدهدار يك طايفه از مردم باشد و آن طايفه غير ستمگر است، خواست تا آنها را داخل در رحمت خود يعنى بهشت كند، و امر طايفه ديگر را كه همان ستمگران باشند، عهده نگيرد، و در نتيجه ولى و ناصرى نداشته باشند و سرانجامشان به سوى دوزخ بـاشد، و از آتـش خـلاصـى نـداشـته بـاشنـد.
پس از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه مراد به يك امت كردن مردم اين است كه همه را يك جور خلق كند، حال يا اين كه همه را به بهشت ببرد، و يا همه را به دوزخ.
و خلاصه خداىتعالى ملزم نيست به اين كه سعدا را داخل بهشت و اشقيا را داخل جهنم كند، بلكه اگر مىخواست مىتوانست اين كار را نكند، و لكن چون خواسته مىكند. و بين دو فريق از نظر سرنوشت آخرت فرق مىگذارد، چون سنتش بر اين جريان يافته، و به همين نيز وعده داده، و او خلف وعده نمىكند.(1)
1- الميـــزان ج 35، ص 30.