فصل پنجم
قضاى الهى در جوامع بشرى
قضاى الهى در ملازمه بين اعمال نيك گروهى مردم و آثار آن
« اِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ...!» (11 / رعد)
از قضاياى محتوم و سنت جارى الهى يكى اين است كه همواره ميان احسان و تقوى و شكر خدا و ميان توارد نعمتها و تضاعف بركات ظاهرى و باطنى و نزول و ريزش آن از ناحيه خدا ملازمه بوده، هر قومى كه احسان و تقوى و شكر داشتهاند خداوند نعمت را برايشان باقى داشته، و تا مردم وضع خود را تغيير ندادهاند روز به روز بيشتر كرده است. آيات زير بدان اشاره مىكنند: « وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّمآءِ وَ الاَْرْضِ!» (96 / اعراف) و « لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابــى لَشَديــدٌ !» (7 / ابراهيــم) و « هَلْ جَـزاءُ الاِْحْسانِ اِلاَّ الاِْحْسانُ !» (60 / رحمن) (1)
1- الميـــــزان ج 22، ص 201.
قضاى الهى در تغيير نعمتها با تغيير حالات مردم
« اِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ !» (11 / رعد)
چكيده آيه فوق اين است كه خداوند چنين قضا رانده و قضايش را حتم كرده كه نعمتها و موهبتهايى كه به انسان مىدهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، كه اگر آن حالات موافق با فطرتش جريان يافت، آن نعمتها و موهبتها هم جريان داشته باشد، مثلاً اگر مردمى به خاطر استقامت فطرتشان به خدا ايمان آورده و عمل صالح كردند، دنبال ايمان و اعمالشان نعمتهاى دنيا و آخرت به سويشان سرازير شود، همچنان كه فرمود: « وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوْا... !» (96 / اعراف) و مادام كه آن حالت در دلهاى ايشان دوام داشته باشد اين وضع هم از ناحيه خدا دوام يابد، و هر وقــت كه ايشان حال خــود را تغييــر دادند خداونــد هم وضع رفتار خود را عوض كند و نعمــت را بــه نـقمت مبـدل سـازد.(1)
1- الميـــــزان ج 22، ص 197.