مشغول به خودش است، نه مىفهمد چه مىگويد، و نه مىفهمد اطرافيانش دربـارهاش چه مىگويند.
و اگر آمدن سكره موت را مقيد به قيد (حق) كرد براى اين بود كه اشاره كند به اين كه مسأله مرگ جزء قضاهاى حتمى است كه خداىتعالى در نظام عالم رانده، و از خود مرگ غرض و منظور دارد، همچنان كه از آيه « كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَـوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ اِلَيْنا تُرْجَعُونَ !» (35 / انبياء) نيز اين معنا استفاده مىشود. چون مىفهماند منظور ما از مردنى كردن همگى شما آزمايش شماست، و مردن عبارت است از انتقال از يك خانه به خانهاى كه بعد از آن و ديوار به ديوار آن قرار دارد، و اين مرگ و انتقال حق است، همان طور كه بعث و جنت و نار حق است، اين معنايى است كه از كلمه «حق» مىفهميم. و جمله « ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ،» اشاره است به اين كه انسان طبعا از مرگ كراهتدارد، چون خداىتعالى زندگى دنيا را بهمنظور آزمايش او در نظرش زينت داده، و خودش فرموده: « اِنّا جَعَلْنا ما عَلَىالاَرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ اَيُّهُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً - اين ماييم كه زندگى زمينى را به وسيله آنچه در روى زمين است در نظر شما زينت داده و دلفريبشكرديم، تا شما را بيازماييم كدامتان بهتر عمل مىكنيد !» (7/كهف) و « وَ اِنّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعيدا جُرُزا - وگرنه به زودى همين زينتها را از نظرتان مىاندازيم، آن چنانكه خاك خشك در نظرتان بىجلوه است !»(8/كهف) (1)
1- الميـــــــزان ج 36، ص 237.
نظـام آزمايش وسيلـه قهرى بروز باطن اعمال
« ما كانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى ما اَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ!»
(178 / آل عمران)
ناموس ابتلا و امتحان از اين جهت در ميان مؤمنين جارى است كه مراتب كمال را پيموده و مؤمن خالص از غير خالص جدا و پاك سرشت از بد طينت متمايز گردد. در اينجا ممكن است اين توهم پيش آيد كه خداوند مىتوانست اين تمايز پاك طينتان را از بد سرشتان از راه ديگرى تأمين نمايد و بدون اين كه مردم را روبروى با يك سلسله بلاهايى به نام امتحان كند اين خاصيت را در مردم قرار مىداد كه خود آنان را شناخته و با اين ترتيب در صفوف مردم، منافق از مؤمن تميز داده شود، اما اين توهم را دفع نمود به اين كه، علم غيب و اطلاع از كنه روحى مردم مخصوص ذات الهى و برگزيدگان از پيغمبران اوست كه به وسيله وحى، ايشان را بر كنه امور مطلع مىكند كما اين كه مىفرمايد: « وَ ما كانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللّهَ يَجْتَبى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشآءُ !» (179 / آلعمران) سپس متذكر اين معنى مىگردد كه اكنون كه در طريق حيات چارهاى جز برخورد به امتحان و ابتلا نيست لازم است كه به خدا و رسل او ايمان بياوريد تا در طريق مردم پاك سرشت گام نهاده باشيد نه در راه مردم خبيث و بدسرشت الا اينكه اين نكته را نيز بايد متوجه شد كه ايمان تنها مؤثر در تأمين پاكى حيات و پاداش نيست اين عمل صالح است كه موجب اجرعظيم و پذيرفتهشدن ايمان انسان در درگاه الهى مىگردد و لذا اول مىفرمايد: « فَامِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ!» و سپس اضافه مىنمايد « وَ اِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ اَجْرٌ عَظيمٌ !» (179 /