سنت الهى در تقلب احوال و تحول حوادث
« فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا !» (5 / انشراح)
خداىتعالى در آيه قبلى به رسول خود صلى الله عليه وآله فرمود: ما اين دشوارىها را از دوش تو برداشتيم، معلوم است كه اين عمل خداىتعالى مانند همه اعمالش بر طبق سنتى بوده كه در عالم به جريان انداخته و آن اين است كه هميشه بعد از هر دشوارى سهولتى پديد مىآورد. و به همين جهت مطلب دو آيه قبل را تعليل كرده به اين كه اگر از تو وضع وزر كرديم و اگر نامت را بلند ساختيم، براى اين بود كه سنت ما بر اين جارى شده كه بعد از عُسْر يُسْر بفرستيم، و بنابراين احتمال لام در كلمه «اَلْعُسْر» لام جنس خواهد بود، نه لام استغراق، مىخواهد بفرمايد جنس عسر اين طور است كه به دنبالش يسر مىآيد، نه تمامى فرد فرد عسرها، و بعيد نيست كه يسر يا عسر از مصاديق سنتى ديگر باشد، و آن سنت تحول حوادث و تقلب احوال و بىدوامى همه شؤون زندگى دنياست.(1)
1- الميـــزان ج 40، ص 290.
سنت الهى محو باطل و احقاق حق
« وَ يَـمْـحُ الـلّهُ الْـباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِه!» (24 / شورى)
مسأله محو باطل و احقاق حق سنتى است كه خداىتعالى آن را با كلمات خود جارى مىسازد، و منظور از كلمات همان وحى است كه خداىتعالى به انبيايش مىكند و كلام ربوبى اوست كه مقاصد را به انبيايش تفهيم مىكند ممكن هم هست مراد به كلمات خدا نفوس انبيا باشد، چون اين نفوس شريفه خاصيت كلام را دارند، كلام از منويات پرده بر مىدارد، نفوس انبيا هم رازهاى غيبى را هويدا مىسازد.
« اِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ! » (24 / شورى) به اين علت باطل را محو و حق را احقاق مىكند، كه داناى به دلها و منويات آنهاست، و مىداند هر دلى چه استدعايى دارد، آيا استدعاى هدايت دارد، و يا ضلالت، اقتضاى شرح دارد، و يا ختم و مهر خوردن؟ تا با انــزال وحى و توجيه دعــوت به سوى همه دلها هر يك را به مقتضاى خود برساند.(1)
1- الميـــزان ج 35، ص 82.
سنت الهى و قضاى او در تنازع حق و باطل
« وَ يُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ!» (82 / يونس)
مراد از كلمات در اين آيه قضاهاى مختلف الهى در شؤون اشياء كونى است كه بر اساس حق جريان دارند زيرا قضاى الهى قطعى بوده و سنت او جارى بر آن است كه حــق و باطل را در تمــام كون در برابر هم قرار دهــد. آنگاه ديرى نپايد كه باطــل فانى شود و اثرش از بين برود و حق با جــلاى خاص خود باقى ماند و اين است گفته خــدا « اَنْــزَلَ مِنَ