معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه در عودشان نيز اين خصوصيت هست.
آيات ديگرى هست كه اين خصوصيت را به بيان صريحترى توضيح داده و از آن جمله فرموده است: « قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقيمٌ، اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ اِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ !» (41 و 42 / حجر) خداوند در اين آيه به قضاى حتمى خود مردم را دو طايفه كرده: يكى آنان كه ابليس نمى‏تواند گمراهشان كند، و يكى آنان كه به اختيار خود او را پيروى مى‏كنند دو در نتيجه گمراه مى‏شوند، هم‏چنان كه فرمود: « كُتِبَ عَلَيْهِ اَنَّهُ مَنْ تَوَلاّهُ فَاَنَّهُ يُضِلُّـهُ !» (4 / حج) و اين قضاى حتمى به گمراهى آنان در اثر متابعتى اسـت كه از ابليـس مى‏كننـد، نه اين كه متابعتشان از ابليـس اثر قضاى حتمى خدا باشد.
و نيز از آن جملــه آيه: « قالَ فَالْحَــقُّ وَالْحَقَّ اَقُــولُ لاََمْلاََنَّ جَهَنَّــمَ مِنْـكَ وَ مِمَّـنْ تَبِعَـكَ مِنْهُـمْ اَجْمَعيــنَ !» (84 و 85 / ص) اســت كه دلالــت دارد بر تفــرق به دو فريـق.
و چون چنين قضايى بوده خداوند در آيه « قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَاِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّى هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُداىَ فَلا يَضِلُّ وَ لايَشْقى وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ اَعْمى!» (123 و 124 / طه) فرموده است: وقتى هدايت من به شما رسيد هر كس هدايتم را پيروى كند گمراه و بدبخت نمى‏شود، و هر كس از ذكر من اعراض نمايد در دنيا به زندگى تنگى گرفتار مى‏شود و در آخرت نابينا محشورش مى‏كنيم.(1)
1- الميـــزان ج 15، ص 104.


قضاهاى رانده شده در موارد اغواى شيطان


« قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقيمٌ اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ اِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِـنَ الْـغاوينَ !»
 (41 و 42 / حجر)
بر خدا بودن راه شيطان معنايش اين است كه راه شيطان هم مانند همه امور از هر جهت موقوف به حكم و قضاى خداست، و اوست كه هر چيزى از ناحيه او آغاز مى‏گردد و به سويش انجام مى‏پذيرد. پس هيچ امرى نيست مگر اين كه او رب و قيوم بر آن است.
« اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ اِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ!» اين همان قضايى است كه در آيه سابق در امر اغوا به رانده شدنش اشاره شده، كه مى‏فرمايد غير او كسى در آن دخالتى ندارد. و حاصل مطلب اين است كه آدم و فرزندانش همگى‏شان بندگان خدايند، و چنان نيست كه ابليس پنداشته بود كه تنها مخلصين بنده او هستند و چون بنده او هستند به شيطان تسلطى برايشان نداده، و مستقل افسار سرخود نكرده، تا هرچه مى‏خواهد «كه همان اغواى ايشان است،» مستقلاً انجام دهد، و گمراهشان كند، بلكه همه افراد بشر بندگان اويند، و او مالك و مدبر همه است، چيزى كه هست شيطان را بر افرادى كه خودشان ميل به پيروى او دارند، و سرنوشت خود را به دست او سپرده‏اند مسلط فرموده، اين‏هايندكه ابليس‏بر آنان حكمفرمايى دارد.
آن ملعون براى خود در اغواى بشر دعوى استقلال نمود. و خداى سبحان او را در

/ 118