معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

« ... ذلِكَ خَيْرٌ وَ اَحْسَنُ تَأْويلاً !» كلمه خير به معناى آن چيزى است كه وقتى امر داير مى‏شود بين آن و يك چيز ديگر آدمى بايد آن را اختيار كند، و كلمه «تَأْويل» هر چيز به معناى حقيقتى است كه امر آن چيز بدان منتهى گردد، و اين كه مى‏فرمايد: ايفاء كيل و وزن و دادن آن به قسطاس مستقيم بهتر است، براى اين است كه اولاً كم‏فروشى يك نوع دزدى ناجوانمردانه است و ثانيا ايفاء كيل وثوق و اطمينان را بهتر جلب مى‏كند. و « اَحْسَنُ تَأْويلاً،» بودن اين دو عمل از اين جهت است كه اگر مردم اين دو وظيفه را عمل كنند، و كم نفروشند و زياد نخرند رشد و استقامت در تقدير معيشت را رعايت كرده‏اند، چون قوام معيشت مردم در استفاده از اجناس مورد حاجت بر دو اصل اساسى است، يكى به دست آوردن جنس مرغوب و سالم و به درد بخور و ديگرى مبادله مقدار زايد بر حاجت است با اجناس ديگرى كه مورد احتياج است، آرى هر كسى در زندگى خود حساب و اندازه‏گيرى دارد كه چه چيزهايى احتياج دارد، و از هر جنسى چه مقدار محتاج است، و چه چيزهايى زياد دارد، و چه مقدار از آن را بايد بفروشد و با قيمت آن اجناس ديگــر مورد حاجــت خود را تحصيــل كند و اگر پــاى كم‏فروشــى به ميان آيــد حساب زندگى بشر از هر دو سو اختــلاف پيدا كرده و امنيــت عمومـى از ميان مى‏رود.
و اما اگر كيل و وزن به طور عادلانه جريان يابد زندگى‏شان و اقتصادشان رشد و استقامت يافته و هر كس هرچه را احتياج دارد به عين آن و به همان مقدار به دست مى‏آورد، و علاوه نسبت به همه سوداگران وثوق پيدا كرده و امنيت عمومى برقرار مى‏شود.(1)
1- الميزان ج 25، ص 159.


نهى از پيروى کردن بدون عـلم


« وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِه عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ اُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْـؤُلاً!»
(36 / اسراء)
اين آيه از پيروى و متابعت هر چيزى كه بدان علم و يقين نداريم نهى مى‏كند و چون مطلق و بدون قيد و شرط است پيروى اعتقاد غير علمى و هم‏چنين عمل غير علمى را شامل گشته، معنايش چنين مى‏شود: به چيزى كه علم به صحت آن ندارى معتقد مشو و چيزى را كه نمى‏دانى مگو و كارى را كه علم بدان ندارى مكن زيرا همه اين‏ها پيروى غير علم است.  اين در حقيقت امضاى حكمى است كه فطرت خود بشر مى‏كند و آن  وجوب پيروى علم و اجتناب از پيروى غير علم است. آرى انسان فطرتا در مسير زندگى‏اش در اعتقاد و عملش جز رسيدن به واقع و متن خارج هدفى ندارد، او مى‏خواهد اعتقاد و علمى داشته باشد كه بتواند به ضرس قاطع بگويد واقع و حقيقت همين است، و اين تنها با پيروى علم فراهم مى‏شود، گمان و شك و وهم چنين خاصيتى ندارد، به مظنون و موهوم نمى‏توان گفت كه عين واقع است.
انسانى كه سلامت فطرت را از دست نداده در اعتقاد خود پيرو آن چيزى است كه آن را حق و واقع در خارج مى‏يابد، و در عملش هم آن عملى را مى‏كند كه خود را در

/ 118