فصل دوم
سنت آزمايش و امتحان الهى
« تِلْكَ الاَْيّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا !» (140 / آل عمران)
هر گاه ما از يك موجود انتظارى داشته باشيم و بخواهيم آن را در مقصدى به كار بريم نخست يك سلسله اعمالى روى آن موجود انجام مىدهيم تا صلاحيت و يا عدم صلاحيت آن را نسبت به آن مقصدى كه داريم بفهميم و نام اين اعمال را امتحان مىگذاريم. توضيح آن كه: اگر ما چگونگى يك موجود را از نظر صلاحيت آن براى يك مقصد ندانيم و يا اين كه باطن آن را از نظر داشتن يا نداشتن صلاحيت دانستهايم ولى مايليم كه آن را به منصه ظهور برساند، يك سلسله امورى را كه سازگار و متناسب با مقصد است بر او وارد مىسازيم تا وضعيت باطنى آن به وسيله پذيرش يا عدم پذيرش آن امور ظاهر گردد و نام اين عمل، امتحان و اختيار و استعلام و نظاير آن مىباشد. و اين معنى به عينه منطبق با وضعى است كه خداىتعالى نسبت به بندگان انجام مىدهد مانند آوردن شرايع و يا پديد آوردن يك سلسله حوادث در زندگى بشر و اين براى آن است كه صلاحيت و عدم صلاحيت بشر نسبت به مقصدى كه اديان او را به آن دعوت مىنمايند ظاهر شود.
ولى فرقى كه بين امتحانات الهى و امتحانات بشرى وجود دارد اين است كه ما غالبا از باطن اشياء بىخبر بوده و از مجراى امتحان كوشش مىكنيم كه باطن آنها را تشخيص داده و نادانى خود را نسبت به باطن اشياء برطرف سازيم، و چون جهل و نادانى نسبت به خداىتعالى ممتنع است و خزانه تمام امور پنهانى نزد اوست، امتحان او نيز از بشر براى استعلام و يادگيرى نمىباشد، بلكه صرفا براى اين است كه صلاحيت باطنى او از نظر استحقاق ثواب يا عقاب به منصه ظهور برسد، و لذا خداوند خود نام اين امتحان را بلاء و ابتلاء و فتنه گذارده، و به طور عام فرموده است « اِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الاَرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ اَيُّهُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً !» (7 / كهف) و مىفرمايد: « وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً !» (35 / انبياء)
و شايد مراد از ابتلاء به بد و خوب همان باشد كه در آيات ذيل آن را تفصيل داده و مىفرمايد:
« فَاَمَّا الاَنْسانُ اِذا مَا ابْتَليهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبّى اَكْرَمَنِ وَ اَمّا اِذا مَا ابْتَليهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبّى اَهانَنِ!» (15 و 16 / فجر) و مىفرمايد:
«اَنَّمآ اَمْوالُكُمْ وَ اَوْلدُكُمْ فِتْنَةٌ !» (28 / انفال) باز مىفرمايد:
« وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ!» (4 / محمد) و :