معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 24/ 11
نمايش فراداده

***** صفحه 81 *****
     خداى تعالى در قرآن نفرموده كه از گناهان گذشته و آينده تو در گذشته است؟ پس اين همه گريه چيست؟ فرمود: درست است كه خدا مرا  بخشيـده اســت لكـن مـن چـرا بنـده شكرگـزار نـباشم؟
 4 ـ آرايـــش رســـول اللّه "ص"
     -  رسول اللّه عادتش اين بود كه خود را در آئينه ببيند و سر و روى  خود را شانه بزند و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مى داد،
     -  رسول خدا هميشه موى خود را شانه مى زد و اغلب با آب شانه مى كـرد و مى فرمـود: آب براى خـوشبو كردن مؤمن كافى است،
     -  رسول اللّه علاوه بر اهل خانه، خود را براى اصحابش نيز آرايش مى داد،
     -  رسول اللّه مى فرمود: خداوند دوست دارد كه بنده اش وقتى براى ديدن برادران خود از خانه خارج مى شود، خود را آماده ساخته و آرايش دهد،
     -  آن حضرت وقتى مى خواست موى سر و محاسن شريف خود را بـشـويـد، بـا سـدر مـى شـسـت،
     -   رسول خدا همواره خضاب مى كرد، (حضرت ابى جعفر عليه السلام فرمود: هم اكنون موى خضاب شده آنجناب درخانه ماست،)
     -   رسول اللّه سرمه دانى داشت كه هر شب با آن سرمه بر چشم مى كشيد و سـرمه اش سـرمه سنگ بـود،
     -   رسول خدا فرمود: مجوس ريش خود را مى تراشند و سبيل خود را كلفت مى كننــد و ما سبيل خود را كوتـاه مى كنيم و ريـش خود را وامـى گــذاريــم،
     -   رسول خدا هر وقت مسافرت مى رفت پنج چيز با خود برمى داشت: آئينه، سرمه دان، شانه، مسواك و قيچى.
5 ـ نظافت رسول اللّه "ص"
-  يكى از سنت هاى رسول اللّه گرفتن ناخن هاست،
-  يكى ديگر از سنت هاى آن جناب دفن كردن مو و ناخن و خون است،
-  ازالــه موى زير بغل از سنت هائى است كه رسول اللّه صلى الله عليه وآله بدان امر فرموده است.
6 ـ  مسواك كردن رسول اللّه "ص"
     -  از سنـن مرسلين يكـى مسـواك كردن دندان هاست،
-  مسواك كردن باعث رضاى خدا و از سنت هاى پيغمبر صلى الله عليه وآله و مايه

***** صفحه 82 *****
     خوشبوئى و پاكيزگى دهان است،
     -  رسولخـدا صلى الله عليه وآله هميشـــه خـــلال مى كرد.
     -  روايــات درباره عادت داشتــن رسول خدا به مسواك و سنت قرار دادن آن بسيار است.
7 ـ عطر رسول اللّه "ص"
     -  رسول خدا بيش از آن مقدارى كه براى خوراك خرج  مـى كـرد، به عطـر پـول مـى داد،
     -  مشك را بهترين و محبوب ترين عطرهـا مــى دانست،
     -  مــردم آن جناب را به بوى خوشى كه از او به مشــام مى رسيـد، مى شناختنــد،
     -  براى رسول خدا مشكدانى بود كه بعد از هر وضوئى آن را به دست تر مى گرفت و در نتيجه هر وقت كه از خانه بيرون تشريف مى آورد، از بوى خوشش شناخته  مى شد كه رسول اللّه صلى الله عليه وآله است،
     -  هيچ عطرى به آن جناب عرضه نمى شد، مگر آن كه خود را به آن خوشبو مى كرد و مى فرمود: بوى خوشى دارد، حملش آسان است و اگر هم خود را با آن خوشبــو نمى كــرد، سرانگشـت خـود را بـه آن گــذاشتـه و از آن مى بـوئيـــد،
     -  رسول خدا با عود قمارى ( عودي از شهر قماره) خـود را بخور مى داد،
     -  عطر به شارب زدن از اخلاق انبياء و احترام ملائكه كرام الكاتبين است،
     -  بر هر بالغى لازم است كه در هر شب جمعه شارب و ناخن خود را چيده و مقدارى عطر استفاده كند، رسول خدا وقتى جمعه مى شد و عطر همراه نداشت، ناچار مى فرمود تا چارقد بعضى از زوجاتش را مى آوردند و آن جناب آن را با آب تر مى كرد و به روى خود مى كشيد تا بدين وسيله از بوى خوش آن  چارقـد خود را معطر سازد.
     -  اگر در روز عيد فطر براى رسول اللّه عطر مى آوردند، اول به زنان خود مى داد.
8 ـ نگهدارى از پوست بدن :
     -  رسولخدا به انواع روغنها خود را ضماد مى فرمود و اغلب از روغن بنفشه استفاده مى كرد و مى فرمود: اين روغن بهترين روغن هاست،
      -  رسول خدا همواره روغن به خود مى ماليد و هر كس بدن شريفش را روغن  مــالى مى كــرد تا حدود زير جامــه را مى ماليد و مابقى را خود آن جناب بـه دست خود انجام مى داد.

***** صفحه 83 *****
نماز رسول اللّه "ص"
 1 ـ تعداد، و اوقات نمازهاى رسول اللّه "ص"
      رسول اللّه تعداد 50 ركعت در روز و شب نماز مى خواند، به شرح زير:  
        - هشت ركـعت نـماز نافلـه ظـهر،
             - چـهـار ركــعـت نـمـاز ظــهـر،
             - هـشت ركـعـت نـافـلـه عـصـر،
             - چهـار ركعت نمــــاز عصـــر،
             - سـه ركعت نمـــــاز مغـــرب،
             - چهار ركعت نــافلــه مغـــرب،
             - چهار ركعــت نمــاز عشــــاء،
             - هشت ركعت نماز نـافـلـه شب،
             - سـه ركعـت نمـاز شفـع و وتـر،
             - دو ركـعت نمـاز نافـلـه فجـر،
             - دو ركــعـت نــمـاز صــبـح!
(راوى گويد: من به امام صادق عليه السلام عرض كردم:)
     - فدايت شوم! اگر من بتوانم بيشتر از اين ها نماز بخوانم، خداوند تعالى مرا به خوانـدن نمــاز زيــاد عـــذاب مى كنــــد؟
     فرمود: نه! ولكــن تو را عــذاب مى كنــد به تــرك سنــت رســـول خـدا صلى الله عليه وآله وسلم
     از روايت فوق استفاده مى شود:
     ( دو ركعت نماز نشسته بعد از عِشاء "عَتُمَه" جزو پنجاه ركعت نماز يوميه نيست، بلكه متمم آن است و براى اين است كه با آن - بنا براين كه دو ركعت نشسته يك ركعت ايستاده حساب مى شود - عدد نمازها به 51 برسد و نيز براى اين تشريع شده كه بدل از نماز يك ركعتى "وَتْر" باشد! بدين معنى كه اگر كسى ده ركعت نافله شب را خواند و مرگ مهلتش نداد كه يك ركعت نماز "وَتْر" را بخوانـد، اين دو ركعت نشسته "عَتَمَـة" به جـاى آن حسـاب شود!)
حضرت ابى عبداللّه عليه السلام فرمـود:
     -  كسى كه ايمان به خدا و روز جزا دارد هرگز نماز "وَتْر" نخوانده نخوابد!
     (ابى بصير مى گويد، عرض كردم:)

***** صفحه 84 *****
     -  مقصود شما از "وَتْر" همان دو ركعت نشسته بعد از عشاء است؟ فرمود:
-     آرى! اين دو ركعت، يك ركعت حساب مى شود و اگر كسى آن را بخواند و در  آن شب مرگ او را از خواندن نماز "وَتْر" باز دارد، مثل كسى مى ماند "وَتْر" را خوانده باشد و اگر هم نمرد كه آخر شب برخاسته و "وَتْر" را مـى خواند!
     عرض كردم:
     -  آيا رسول اللّه هـم اين دو ركعت نمـاز را خواند؟ فرمود:
     - نه! براى اين كه به رسول اللّه وحى مى آمد، و مى دانست كه آيا امشب مى ميرد، يا نه و اين ديگران هستند كه چنين علمى ندارند، از همين جهت بود كـه خـودش نخـواند و به ديگـران دستـور داد تا بخـواننـد....
     ( ممكن است مقصود امام عليه السلام از اين كه فرمود رسول اللّه "ص" اين دو ركعت نماز را نخواند، اين باشدكه آن حضرت به طور دائمى اين نماز را نمى خواند، بلكه گاهى مى خواند و گاهى نمى خوانــد، كما اين كه از بعضــى از احاديــث ديگر اين معنا استفاده مى شود.)
     -  رسـول خدا صلى الله عليه وآله هيچ روزى تا ظهر نمى شد نمازى نمى خواند،
     -  وقتى كه ظهر مى شد و به قدر نصف انگشت سايه مى گشت، هشت ركعت مى خواند،
     -  وقتى سـايه به قـدر يك ذراع مى شد نماز ظهر را مى خواند،
     -  بعد از نماز ظهر هم دو ركعت،
     -  و قبــل از نمــاز عصــر دو ركعــت مى خوانــد، (در ايــن روايــت تمامــى نافلـه عصر را ذكــر نـكرده!)
     - تا آن كه سايه به قدر دو ذراع مى شد آن وقت نماز عصر را به جاى مى آورد،
     -  وقتى آفتاب غروب مى كرد نماز مغرب را مى خواند،
     -  و بعــد از زوال سرخــى شفــق عشــاء را مى خوانــد، (مى فرمــود: وقت عشاء تــا ثلــث شـب امتداد دارد!)
     - بعد از عشاء نماز ديگرى نمى خواند تا شب به نصف مى رسيد، آن گاه برخاسته و سيــزده ركعــت نمــاز مى خوانــد، كــه سيزدهمــى آن نمــاز وتــر بــود و دو ركعــت از آن نـافـلـه صبـــح،
     -  وقتى فجر طالع و هوا روشن مى گشت، نماز صبح را مى خواند!
     -  رسول خدا در شب هائى كه باران مى باريد، نماز مغرب را مختصر مى خواند و در خواندن عشاء هم عجله مى كرد و آن را زودتر از وقت فضيلتش يعنى با مغرب مى خواند و مى فرمود:
     - كسى كه به مردم رحم نكند، در حقش رحم نمى كنند!
- رسول خدا در مسافرت ها گاهى كه با شتاب راه مى پيمود، نماز مغرب را تأخير

***** صفحه 85 *****
     مى انداخت و آن را با عشاء مى خواند،
     -  رسول خدا وقتى كه در سفر بود و هم چنين در مواقعى كه كار فوتى داشت، ظهر و عصر را با هم مى خواند و هم چنين بين مغرب و عشاء فاصله نمى انداخت،
     - بسيار مى شد كه مؤذن در گرماى ظهر مى آمد دنبال رسول اللّه صلى الله عليه وآله و حضرت مى فرمـود: " ابرد!  ابرد! بگذار هوا خنك شود!"
2 ـ كيفيت نماز خواندن رسول اللّه "ص"
     -     رسول خدا صلى الله عليه وآله موقع خواب، ظرف آب را روپوشيده بالاى سر خود مى گذاشت و مسواك خود را هم زير رختخواب خود قرار مى داد و مى خوابيد، تا چندى كه خدا بخواهد و وقتى از خواب بيدار مى شد، مى نشست و نظرى به آسمان مى افكند و آياتى را كه در سوره آل عمران است - " اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ....،" (190 / آل عمران) مى خواند و سپس دندان ها را مسواك مى كرد و تطهير مى نمود و به مسحد مى رفت و چهار ركعت نماز مى خواند، كه ركوع هر ركعتش به اندازه قرائت آن و سجودش به قدر ركوع آن طول مى كشيد، به حدى طولانى بود كه گفته مى شد چه وقت سر برمى دارد؟
     -     آن گاه به بستر خــود برمى گشــت و تا خدا مى خواست مى خوابيد، سپس بيدار مى شد و مى نشست و همان آيات را تلاوت مى كرد و چشم به آسمان مى انداخت و آن گــاه مســواك مى زد و تطهيــر مى نمــود و به مسجد مى رفــت و باز هم مثل بــار اول چهــار ركعــت نـماز مـى گــذاشــــت.
     -   مجددا به بستر خود مراجعت مى كرد و مقدارى مى خوابيد و سپس بيدار مى شد و نگاهى به آسمان مى انداخت و همان آيات را تلاوت مى فرمود. باز مسواك و تطهير را انجام مى داد و به مسجد تشريف مى برد و يك ركعت  نماز وتر و دو ركعت ديگر را مى خواند و براى نماز صبح بيرون مى شد.
     -   رسول خدا صلى الله عليه وآله وقتى به نماز مى ايستاد، از ترس خدا رنگش مى پريد و از اندرون دل و قفسه سينه اش صدائى نظير صداى اشخاص خائف و وحشت زده  شنيده مى شد.
     -   رسول خدا وقتى نماز مى خواند، پارچه اى را مى ماند كه در گوشه اى افتـاده بـاشد.
     -   (عايشه گفته است:) رسول خدا براى ما و ما براى او سخن مى گفتيم، همين كه موقع نماز مى شد، حالتى به خود مى گرفت كه گوئى نه او ما را مى شناسد و نـه ما او را مى شناسيم.
-   اميرالمؤمنين على عليه السلام وقتى كه محمد ابوبكر را ولايت مصر داد و

***** صفحه 86 *****
     دستورالعملى به او مرحمت نمود و در ضمن آن فرمود: مواظب ركوع و سجود خودت باش، زيرا رسول اللّه از همه مردم نمازش كامل تر و در عين حال عملياتش در نماز از همه سبك تر و كمتر بود!
     -   هر وقت خميازه رسول خدا صلى الله عليه وآله را مى گرفت، آن حضرت آن را با دست راست خــود رد مى كرد.
     -  رسول خدا هميشه صفوف نماز ما را منظم مى فرمود، به طورى كه اگر تيرى رها مى شد، فاصله همه از آن تير يكسان بود، تا اين كه رفته رفته براى همه عادت شــد، اتفاقا روزى به مسجد تشريف آورد و به نمــاز ايستاد و خواست تا تكبيرة الاحرام را بگويد، متوجه شدكه مردى سينه اش جلوتر از سايرين است، فرمود:
" بندگان خدا! صفوف خود را منظم كنيد، و گرنه ميان شما اختلاف خواهد افتاد!"
  -  رسول الله دست به شانه هاى ما مى گذاشت و ما را پس و پيش مى كرد و مى فرمود: "منظم بايستيــد!" وگرنه در ايستــادن اختلاف داشتــه باشيــد " دلهايتان هم مختلف خواهدشد!"
  رسول خدا در حين نماز، هيچ كس به خدمتش نمى آمد و نمى نشست مگر اين كه بــراى خاطــر او نمــاز را كوتــاه مى كرد و متوجــه او مى شد و مى فرمــود: آيا حاجتــى دارى؟ پس از آن كـه حاجــت او را برمــى آورد، مجددا به نمــاز مى ايستاد.
3 ـ نوافل رسول اللّه "ص"
     -   رسول خدا نماز مستحبى را مثل نماز واجب و روزه مستحبى را مثل روزه واجب بـه جا مى آورد.
     -   رسول خدا نافله صبح را در اول فجر، سبك و مختصر مى خواند و براى نمـاز صبح بيـرون مى رفت.
     -   رسول خدا هر وقت ماه رمضان مى شد، نماز خود را بيشتر مى كرد. ( مقصود از اين بيشتر كردن همان خواندن نماز هزار ركعتى "تراويح" است و اين نماز نافله ماه رمضان، غير از پنجاه ركعت نافله هاى يوميه است، در كيفيت تقسيم كردن اين هزار ركعت نماز بر شب هاى رمضان اخبار زيادى وارد شده است.) -     از طريق امامان اهل بيت عليه السلام وارد شده كه رسول خدا صلى الله عليه وآله اين نمازها را بدون جماعت مى خواند و از خواندن آن به جماعت نهى مى كرد و مى فرمود: " در نافلــه جماعـت نيست!"
4 ـ دعاى قنوت ها و ذكرهاى رسول اللّه "ص"

***** صفحه 87 *****
     رسول خدا صلى الله عليه وآله در قنوت نماز " وتر" خود مى گفت:
" اَلّهُمَّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ!  وَ عافِنى فيمَنْ عافَيْتَ! وَ تَوَلَّنى فيمَنْ تَوَلَّيْتَ!
وَ بارِكْ لى فيما اَعْطَيْــتَ!  وَقِنى شَرَّ ما قَضَيْتَ!
اِنِّكَ تَقْضى وَ لا يُقْضى  عَلَيْكَ!
سُبْحانَكَ رَبَ الْبَيْتِ! اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ وَ اوُ مِنُ بِكَ وَ اَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ!
وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّبِكَ... يا رَحيمُ! "
"پروردگارا! ما را با آنان كه هدايتشان كردى، هدايت فرما!
و با آنان كه عافيتشان دادى، عافيت ده!
و با آنان كه امورشان را خودت به دست گرفتى، امور مرا هم عهده دار شو!
و در آن چه مرا داده اى بركت قرار ده!
و مرا از شر قضا و قدرى كه گذراندى نگهدار! چون توئى كه قضاء به دست توست، توئى كه حكم مى كنى و كسى نيست كه عليه تو حكم كند!
منزهى تو، اى پروردگار بيت !
 از تو طلب مغفرت مى كنم! و به تو رجوع مى كنم! و به تو ايمان مى آورم! و به تو توكل مى كنم!
و حول و قوه اى نيست، مگر از ناحيه تو، اى خـداى مهـربـان!"
حضـرت ابى عبداللّه عليه السلام فرمود:
     -    هر كس در نماز وترش هفتاد مرتبه بگويد: "اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْه!" و بر اين كار تا يكسال مداومت و مواظبت داشته باشد، خداى تعالى اسمش را در زمره كسانى مى نويسد كه در سحرها طلب مغفرت مى كردند. رسول خدا صلى الله عليه وآله هم همين طور در نماز وتر خود هفتاد بار استغفار مى كرد و هفت بار مى گفت: " هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّار - اين موقف كسى است كه از آتش دوزخ  پناهنــده تـو شده است!"
     وقتى رسول خدا صلى الله عليه وآله را به معراج بردند و در آن جا نماز گذاشت و ذكر گفت و از عظمت خداوند ديد آن چه را كه ديد، بندهاى بدنش مرتعش شد و بدون اختيار به حالت ركوع درآمد و در آن حال گفت:
" سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِه!"
     وقتى كه از آن حالت برخاست، نظرش به خداى خود در مكان بالاترى كه از آن بلندتر تصور نمى شود افتاد و بدون اختيار صورت خود را به خاك نهاد و گفت:
" سُبْحانَ رَبِّىَ الاَعْلى وَ بِحَمْدِه!"
 و هم چنين تكرار مى كرد تا پس از گفتن هفت مرتبه قدرى از آن رعبى كه دلش را پر كرده بود، كاسته گرديد. از اين جهت در امتش هم اين دو ذكر سنت شد!

***** صفحه 88 *****
روزه و اعتكاف رسول اللّه "ص"
 1 ـ روزه هاى رسول اللّه در ايام مخصوص :
     -   رسول خدا صلى الله عليه وآله يك مرتبه اين قدر زياد روزه مى گرفت كه مى گفتند: ديگر افطار نمى كند! و يك مرتبه اين قدر پشت سر هم افطار مى كرد كه  مى گفتنـد ديگـر روزه نمى گيرد!
     -   بعضى اوقات هم يك روز روزه مى گرفت و يك روز افطار مى كرد. -  بعضى اوقات تنها روزهاى دوشنبه و پنجشنبه را روزه مى گرفت، تا آن كه به اين جا رسيد كه در هر ماه تنها سه روز - پنجشنبه اول ماه، چهارشنبه وسط ماه، وپنجشنبه آخر ماه - را روزه مى گرفت و مى فرمود: اگر كسى چنين كند، مثل اين است كه تمام عمرش روزه باشد.
     -   (امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم بارها مى فرمود كه هيچ كسى نزد خدا دشمن تر و مغبوض تر از كسى نيست كه وقتى به او مى گويند: رسول خدا چنين و چنان مى كرد - مثلاً زياد روزه نمى گرفت - و تو چرا اين قدر روزه مى گيرى و نماز مى خوانى در جواب بگويد: خدا مرا به خواندن نماز زياد و گرفتن روزه بسيار عذاب نخواهد كرد، زيرا معنى اين حرف اين است كه رسول خـدا صلى الله عليه وآله بيش از آن نمى تـوانسته عبـادت كند!)
     -   رسول خدا در اوايل بعثت روزه گرفتنش اين طور بود كه يك مدت اين قدر پى در پى روزه مى داشت كه مى گفتند، هيچ روزى را بدون روزه به سر نمى برد و مدتى ديگر اين قدر پى در پى بى روزه مى بود كه گفته مى شد: روزه نمى گيرد!
     -  آن گاه اين رويه را ترك كردند و مدتى يك روز در ميان روزه مى گرفتند كما اين كه روزه حضرت داود عليه السلام هم همين طور بوده است.
     -  پس از مدتى اين را نيز ترك كرد و مدتى همان ايام البيض هر ماه را  روزه مى گرفت، نهايتا اين را نيز ترك كرده و سه روزى را كه در ايام البيض روزه مى گرفت، در دهه هاى ماه تقسيم كرد، يكى را در پنجشنبه دهه اول، يكى را در چهارشنبه دهه دوم، و يكي را در پنجشنبه دهه سوم مى گرفت و تـا زنــده بــود اين رويـــه را داشـت.
     -   رسول خدا صلى الله عليه وآله از دنيا رحلت فرمود، در حالى كه رويه اش در روزه داشتن اين بود كه ماه شعبان و رمضان و سه روز از هر ماه را روزه مى گرفت.
     -   ( از سماعه نقل شده كه از امام صادق عليه السلام پرسيدم:) آيا رسول اللّه ماه شعبـان را هم روزه مى گرفــت؟ فرمــود: آرى، ولكن همه آن را روزه نگرفت... .

***** صفحه 89 *****
2 ـ آداب رسول اللّه "ص" در ماه رمضان :
     -  رسول خدا صلى الله عليه وآله وقتى كه ماه رمضان فرا مى رسيد، تمامى اسيران جنگى را آزاد و بـه تمام ســائــل ها عطيـــه مـى داد،
     -  رسول خدا در دهه آخر ماه رمضان بكلى لحاف و تشك خود را جمع مى كرد و همــه را به عبــــادت مى پــرداخت،
     -   و در شــب بيســت و ســوم اهــل خانــه خــود را بيــدار مــى كــــرد و در آن شــب بـه روى خوابيده هــا آب مى پاشيـد، تا خــواب از ســرشــان بــرود و هم چنين حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام احدى از اهل خانه خود را اجازه نمى داد كه در آن شب بخوابند و براى اين كه خوابشان نبرد، غذاى كمترى به آنان مى داد و از روز خود را براى شب زنده دارى آن شب آماده مى كرد و مى فرمود: محروم اسـت كسى كـه از خيـرات امشب استفـاده نكند!
3 ـ اعتكاف هاى رسول اللّه "ص" در ماه رمضان :
     ـ   رسول خدا وقتى كه دهه آخر ماه رمضان مى شد، در مسجد اعتكاف مى كرد، برايش خيمه موئى مى زدند و در آن ايام لحاف و بسترش را برمى چيدند، بعضى از اصحابش گفته اند كه از زنان هم كناره مى گرفت ولكن امام صادق عليه السلام فرمود: اين حرف صحيح نيست و از زنان كناره گيرى نمى كرد، ( مقصود از كناره گيرى معـاشرت بـا آنـان است، نـه جمـاع.)
     -   رسول خدا در ماه رمضان، در دهه اول معتكف شد، سال بعد، از دهه دوم اعتكاف كرد، ولى پس از آن هميشه در دهه سوم اعتكاف مى كرد،
     -   جنگ بدر در ماه رمضان اتفاق افتاد، در آن سال رسول اللّه اعتكاف نكرد، سال بعد كه شد آن جناب دو دهه اعتكاف كرد، يكى براى همان سال و يكــى هم قضــاء اعتكــاف ســال پيـش.
 4 ـ روزه وصال مخصوص رسول اللّه "ص"
     - رسول اللّه در امر روزه سنت هائى هم مخصوص به خود داشت، از آن جمله روزه وصال است كه عبارت است از روزه بيشتر از يكروز، به طورى كه درميان آن ها افطار نشود. رسول خدا خودش چنين روزه اى داشت ولكن امت را از آن نهى مى كرد و مى فرمود: شما طاقت آن را نداريد و اگر مى بينيد كه من روزه وصال مى گيرم و چند روز پياپى بدون افطار و سحرى به سر مى برم براى اين است كه خداى تعالى مرا از غذاهاى آسمانى خود سير و از شراب هاى بـهشتـــى اش سـيـــراب مـى ســــــازد!

***** صفحه 90 *****
5 ـ افطارهاى رسول اللّه "ص"
     -   غذاى رسول اللّه شربتى بود كه در افطار مى آشاميد و شربتى بود كه در سحر مى خورد و خيلى اوقات اين شربت عبارت بود از شير و خيلى از اوقات مقدارى آب بـود كه در آن نـان را حـل كرده بودند... .
     -  رسول خدا در روزهائى كه روزه مى گرفت، اولين چيزى كه با آن افطار  مى فرمود، خرماى تـازه و يا خـرمـاى خـشك بـود،
     -  رسول خدا وقتى روزه مى گرفت و براى افطار به شيرينى دست نمى يافت با آب افطار مى كرد و در بعضى روايات دارد كه با كشمش افطار مى فرمود،
     -   از آل محمد عليه السلام روايت كرده اند: مستحب است اين كه روزه دار سحرى بخورد ولو به يك شربت آب و روايت شده بهترين سحرى ها خرما و قاووت است، زيرا پيغمبر اكرم در سحر آن دو را استعمال مى فرمود،
     -   رسول خدا بيشتر اوقات، از هر غذائى بيشتر، هريسه (گندم پخته) را، مخصــوصــا در سحرهـــا ميــل مى فرمـــود،
     -   سنت در افطار عيد قربان اين است كه بعد از نماز انجام شود و در  عيـد فطر قبـل از نماز!
قرآن خواندن رسول اللّه "ص"
     -  رسول خدا را هيچ امرى از تلاوت قرآن باز نمى داشت، مگر جنابت،
     -  رسول خدا قرائت خود را آيه آيه وقف مى كرد،
     -  رسول خدا از رختخواب برنمى خاست مگر اين كه "مسبّحات" را تلاوت مى كرد و مى فرمود: در اين چند سوره آيه اى است كه فضلش از هزار آيـه بيشتـر است، پـرسيـدنـد: مسبّحـات كـدامنـد!
     -  فرمود: سوره حديد، سوره حشر، سوره صف، سوره جمعه و سوره تغابن!
      -   رسول خدا صلى الله عليه وآله هيج وقت نمي خوابيد، مگر اين كه سوره تبارك و الف لام ميم تنزيل، را مى خواند،
     -   وقتى آيه " وَاذْكُرُوا اللّهَ كَثيرا!" (45 / انفال) نازل شد، رسولخدا مشغول به ذكر خدا گشت تـا جـائى كه كـفار مى گـفتند: اين مـرد جنّـى شده است.
-   رسول خدا سوره " سَبِّـحِ اسْـمَ رَبِّكَ الاَعْلـى" را دوست مى داشــت و اوليــن