در كارهاى ديگر مصروف باشد ـ ، زهى سعادت !
از حضرت امام محمّد باقر عليهالسلاممنقول است كه زبان مبارك ايشان در اكثر اوقات ، تَر بوده است به كلمه طيّبه : «لا إله إلاّ اللّه » ، اگر چيزى مىخوردهاند و اگر سخن مىگفتهاند و اگر راه مىرفتهاند ، إلى غير ذلك . 1 چه اين ، مُمِدّ و مُعاونى قوى است هر سالك را .
و اگر ذكر قلبى را نيز مُقارنِ ذكر لسانى سازد ، به اندك زمانى فتوح بسيار رو مىدهد .
تا مىتواند ، سعى نمايد كه دم به دم متذكّر حق مىبوده باشد ، تا غافل نشود كه هيچ امرى به اين نمىرسد در سلوك ، و اين ، مددى است قوى در ترك مخالفت حق ـ سبحانه ـ به معاصى . 2
2 . حقيقت ذكر ، احساس حضور در محضر حق تعالى است ؛ احساسى كه انسان را به مسئوليتهاى فردى و اجتماعى وادار نمايد . هر قدر اين احساس در انسان تقويت شود ، ذكر ، واقعيّت بيشترى پيدا مىكند و آثار و بركات افزونترى دارد . تداوم ذكر بدين معنا بسيار دشوار است . در اين باره ، يكى از اصحاب امام صادق عليهالسلام نقل مىكند كه :
قال أبو عبداللّه عليهالسلام : ألا اُخبِرُكَ بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللّهُ عز و جلعَلى خَلقِهِ [ثَلاثٌ] ؟» ، قُلتُ : «بَلى»؛ قَالَ : «إنصافُ النّاسِ مِن نَفسِكَ ، و مُواساتُكَ أخاكَ ، و ذِكرُ اللّهِ في كُل
1 - متن حديث ، از امام صادق عليهالسلامبدين شرح است : «وكانَ أبى كَثير الذِّكرِ لَقَد كُنتُ أمشي مَعَهُ وإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ وآكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ وَلَقَد كانَ يُحَدِّثُ القَومَ وما يَشغَلُهُ ذلِكَ عَن ذِكرِ اللّهِ وكُنتُ أرى لِسانَهُ لازِقا بِحَنَكِهِ يَقولُ : لا إلهَ إلاَّ اللّهُ؛ پدرم بسيار ذكرگو بود . در كنارش راه مىرفتم و او ياد خدا مىكرد . با او بر سر سفره مىنشستم و او ياد خدا مىكرد . با مردم سخن مىگفت ، ولى اين كار ، وى را از ياد خدا باز نمىداشت و مىديدم كه زبانش از تكرار «لا اله الاّ اللّه» به كامش مىچسبيد» . (الكافي ، ج 2 ، ص 498) . 2 - ده رساله ، ملاّ محسن فيض كاشانى ، به كوشش : رسول جعفريان ، نشاط ، 1371 .