صفحه 156
شدهايم، كه جبريها نسبت بافعال انسانها مرتكب شدهاند، و اگر بگوئيم مولايش باو خانه داده، و او را مالك آن خانه، و آن اموال كرده، ديگر خودش مالكيت ندارد، و مالك خانه مزبور همان برده است، اشتباهى را مرتكب شدهايم كه معتزله مرتكب شدهاند.
و اگر بين هر دو ملك را جمع كنيم، و بگوئيم هم مولى مالك است، و هم بنده و برده، چيزى كه هست، مولى در يك مرحله مالك است، و بنده در مرحلهاى ديگر، بعبارتى ديگر، مولى در مقام مولويت خود باقى است، و بنده هم در رقيت خود باقى است، و اگر بنده از مولى چيزى بگيرد، هر چند مالك است، اما در ملك مالك ملكيت يافته، در اينصورت (امر بين الامرين) را گرفتهايم، چون هم مالك را مالك دانستهايم، و هم بنده را، چيزى كه هست ملكى روى ملك قرار گرفته، و اين همان نظريه امامان اهل بيت (ع) است كه برهان عقلى هم بر آن قيام دارد.
و در احتجاج از جمله سؤالاتى كه از عباية بن ربعى اسدى، نقل كرد، كه از امير المؤمنين (ع) كرده، سؤالى است كه وى از استطاعت كرده است، و امير المؤمنين (ع) در پاسخ فرموده: آيا بنظر شما مالك اين استطاعت تنها بنده است، و هيچ ربطى به خدا ندارد؟ يا آنكه او و خدا هر دو مالكند؟ عباية بن ربعى سكوت كرد، و نتوانست چيزى بگويد، آن جناب فرمود: اى عبايه جواب بگو، عباية گفت: آخر چه بگوئم؟ يا امير المؤمنين! فرمود: بايد بگويى قدرت تنها ملك خداست، و بشر مالك آن نيست، و اگر مالك آن شود، به تمليك و عطاى او مالك شده، و اگر تمليك نكند، آن نيز بمنظور آزمايش وى است، و در آنجا هم كه تمليك مىكند، چنان نيست كه ديگر خودش مالك آن نباشد، بلكه در عين اينكه آن را بتو تمليك كرده، باز مالك حقيقيش خود اوست، و بر هر چيز كه تو را قدرت داده، باز قادر بر آن هست (الخ). «1»
مؤلف: معناى روايت با بيان گذشته ما روشن است.
و در كتاب شرح العقائد شيخ مفيد آمده: كه از امام هادى روايت شده، كه شخصى از آن جناب از افعال بندگان پرسيد، كه آيا مخلوق خداست؟ يا مخلوق خود بندگان؟ امام (ع) فرمود:
اگر خود خدا خالق افعال بندگان باشد، چرا از آنها بيزارى ميجويد؟ و مىفرمايد: (أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ، خدا از مشركين بيزار است)، «2» و معلوم است كه خدا از خود مشركين بيزارى ندارد، بلكه از شرك و كارهاى ناستودهشان بيزار است. «3»
در توضيح اين حديث مىگوييم: افعال دو جهت دارند، يكى جهت ثبوت و وجود، و دوم جهت انتساب آنها بفاعل افعال، از جهت اول، متصف باطاعت و معصيت نيستند، و اين اتصافشان
1- احتجاج ج 2 ص 255 2- سوره توبه آيه 3 3- شرح العقائد مفيد ص 13