مقدمه، ص 26
مىكند كه با لذّتها و كمالهاى محسوس و مادى همراه بوده و به آنها برساند و اعتقاد به بت پرستى طرزى سنّت گذارى مىكند كه بتها را راضى سازد، ولى اعتقاد به خداوند سبحان و قيامت طرزى سنّت پردازى مىكند كه هم سعادت دنيا را تأمين كند و هم سعادت آخرت را.
بنا بر اين صورتهاى گوناگون زندگى اجتماعى در اثر اختلاف اصول اعتقادى جوامع بشرى مىباشد «... فانّ المذاهب المختلفة مؤثرة فى خصوص السنن المعمول بها فى المجتمعات ... فصور الحياة الاجتماعيّة تختلف باختلاف الاصول الاعتقادية فى حقيقة العالم ...» «1» و از اين جهت كه اصول توحيدى آيات كليدى قرآن كريم مىباشند در مسأله اخلاق در طىّ ابطال نسبيّت آن و محكوم شمردن نسبى بودن حسن و قبح و مردود دانستن آنكه فضيلت و رذيلت ريشه انسانى ندارد بلكه تابع محيط و تحولات گوناگون است و در ضمن تثبيت اصول زير بنائى اخلاق، به مسلكهاى سه گانه كه در اخلاق وجود دارد مىپردازند و برجستهترين مسلك را آن مىدانند كه سنن اخلاقى نه براى كسب جاه و شهرت و محبوبيّت اجتماعى و مجد تاريخى و تقويت روحى باشد و نه براى پرهيز از دوزخ و بهرهمندى از بهشت باشد بلكه براى لقاى خداوند سبحان و تحصيل وجه پايدار او باشد كه خود عين توحيد است «... و اما الآن فانّما يريد وجه ربّه و لا همّ له فى فضيلة و لا رذيلة و لا شغل له بثناء جميل و ذكر محمود و لا التفات له الى دنيا او آخرة او جنة او نار و انّما همّه ربّه و زاده ذلّ عبوديّته و دليله حبّه ...» «2».
و چون زير بناى همه معارف و نيز اخلاق و همچنين اعمال شايسته را توحيد دانستند كه همانند اصل ثابت شجره طيّبه مىباشد كه تا آسمان شاخه دارد و همواره ميوه مىدهد در اين باره چنين مىفرمايند «... انّ المراد فى الآية على ما يعطيه السياق هو اصل التوحيد الذي يتفرّع عليه سائر الاعتقادات الحقة و ينمو عليه الاخلاق الزاكية و تنشأ منه الاعمال الصالحه» «3» و از آن نظر كه بر اساس توحيد تمام فيضها از خداوند سبحان تنزل مىيابند و هيچ موجودى نه خود مستقل است و نه به غير خداوند اعتماد دارد و نه در
(1) الميزان ج 16- ص 201 و 200. (2) الميزان ج 1 ص 379. (3) الميزان ج 12 ص 50.