ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 417
نمايش فراداده

صفحه 394

گرفته، اين بوده كه از پيغمبر خود، احترامى كرده باشند، همانطور كه در احترام و تشريف خود مى‏گفتند: (نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ، «1» ما فرزندان و دوستان خدائيم)، و ليكن چيزى نگذشت كه اين تعارف، صورت جدى بخود گرفت و آن را يك حقيقت پنداشتند، و لذا خداى سبحان در دو آيه مورد بحث، آن را رد نموده، بعنوان اعراض از گفتارشان فرمود: (بلكه آسمان و زمين و هر چه در آن دو است از خداست) الخ، و همين جمله با جمله (بَدِيعُ السَّماواتِ) الخ، مشتمل بر دو برهان است كه مسئله ولادت و پيدايش فرزند از خداى سبحان را نفى مى‏كند.

دو برهان در رد اعتقاد به پيدايش فرزند از خداى سبحان

برهان اول اينكه: فرزند گرفتن وقتى ممكن مى‏شود كه يك موجود طبيعى بعضى از اجزاء طبيعى خود را از خود جدا نموده و آن گاه با تربيت تدريجى آن را فردى از نوع خود و مثل خود كند، و خداى سبحان منزه است (هم از جسميت و تجزى و هم) از مثل و مانند، بلكه هر چيزى كه در آسمانها و زمين است، مملوك او و هستيش قائم بذات او و قانت و ذليل در برابر اوست، و منظور ما از اين ذلت، اينست كه هستيش عين ذلت است، آن گاه چگونه ممكن است موجودى از موجودات فرزند او، و مثال نوعى او باشد؟.

برهان دوم اينكه خداى سبحان بديع و پديد آورنده بدون الگوى آسمانها و زمين است و آنچه را خلق مى‏كند، بدون الگو خلق مى‏كند، پس هيچ چيز از مخلوقات او الگويى سابق بر خود نداشت، پس فعل او مانند فعل غير او بتقليد و تشبيه و تدريج صورت نمى‏گيرد، و او چون ديگران در كار خود متوسل باسباب نمى‏شود، كار او چنين است كه چون قضاء چيزى را براند، همين كه بگويد: بباش موجود مى‏شود، پس كار او به الگويى سابق نياز ندارد و نيز كار او تدريجى نيست.

پس با اين حال چطور ممكن است فرزند گرفتن باو نسبت دهيم؟ و حال آنكه فرزند درست كردن، احتياج به تربيت و تدريج دارد، پس جمله: (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ) الخ، يك برهان تمام عيار است، و جمله (بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) الخ، برهان تمام ديگريست، (توجه فرمائيد).

دو نكته:

1- عبادت شامل همه مخلوقات است

2- فعل خدا تدريجى نيست

و از اين دو آيه دو نكته ديگر نيز استفاده مى‏شود، اول اينكه حكم عبادت، شامل جميع مخلوقات خداست، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است.

و دوم اينكه فعل خداى تعالى تدريجى نيست، و از همين تدريجى نبودن فعل خدا اين نكته استفاده مى‏شود كه موجودات تدريجى هم يك وجه غير تدريجى دارند كه با آن وجه از حق تعالى صادر مى‏شوند، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود: (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً، أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)

1- سوره مائده آيه 18