ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 466
نمايش فراداده

صفحه 443

اينكه آن حقايق چه ارتباطى با عالم محسوس ما دارد؟ وظيفه علوم طبيعى و اجتماعى نيست، و اين علوم نبايد در آن مسائل مداخله كند، و به لا و نعم در آنها سخنى بگويد.

در مسئله مورد بحث علوم طبيعى تنها مى‏تواند بگويد: خانه‏اى كه در عالم طبيعت فرض شود، ناگزير محتاج باين است كه اجزايى از گل و سنگ، و سازنده داشته باشد، كه با حركات و اعمال خود آن سنگ‏ها و گل‏ها را بصورت خانه‏اى در آورد، و يا بحث كند كه چگونه فلان حجره از سنگ‏هاى سياه ساخته شد. هم چنان كه علوم اجتماعى تنها مى‏تواند حوادث اجتماعيه‏اى كه نتيجه‏اش بناى كعبه بدست ابراهيم است معلوم كند، و آن حوادث عبارتست از تاريخ زنده او، و زندگى هاجر و اسماعيل، و تاريخ سرزمين تهامه، و توطن جرهم در مكه، و جزئياتى ديگر.

و اما اينكه اين سنگ يعنى حجر الاسود مثلا چه نسبتى با بهشت يا دوزخ موعود دارد؟

بررسى آن وظيفه اين علوم نيست، و نمى‏تواند سخنانى را كه ديگران در اين باره گفته‏اند، و يا خواهند گفت، انكار كند، و قرآن كريم در باره اين سنگ و سنگهاى ديگر، و هر موجود ديگر فرموده: همه از ناحيه قرارگاهى كه نزد خدا داشته‏اند نازل شده‏اند، و دوباره به سوى او برمى‏گردند، بعضى به سوى بهشت او، و بعضى به سوى دوزخش، و باز همين قرآن ناطق است به اينكه اعمال به سوى خدا صعود مى‏كند، و به سوى اويش مى‏برند، و به او مى‏رسد.

با اينكه اعمال از جنس حركات و اوضاع طبيعى هستند، و اين معنا كه چند حركت، يك عمل را تشكيل مى‏دهد، و اجتماع براى آن عمل اعتبارى قائل ميشود و گر نه عمل بودن يك عمل، امرى تكوينى و حقيقتى خارجى نيست، آنچه در خارج حقيقت دارد، همان حركات است (مثلا نماز كه در خارج يك عمل عبادتى شمرده مى‏شود، عبارت است از چند حركت بدنى، و زبانى، كه وقتى با هم تركيب مى‏شود، نامش را نماز مى‏گزاريم)، با اين حال قرآن مى‏فرمايد: عمل شما را بسوى خدا بالا مى‏برند: (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ، وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ، كلمه طيب بسوى خدا بالا مى‏رود، و عمل صالح آن را تقويت ميكند) «1» و آيه‏اى ديگر آن را معنا نموده، مى‏فرمايد: (وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى‏ مِنْكُمْ، گوشت قربانى شما، بخدا نمى‏رسد، و لكن تقواى شما باو مى‏رسد) «2»، و تقوى يا خود فعل است، و يا صفتى است كه از فعل حاصل مى‏شود.

معارف دينى بطور مستقيم هيچ ربطى به طبيعيات و اجتماعيات ندارند

پس كسى كه مى‏خواهد در باره معارف دينى بحث كند، بايد در اينگونه آيات تدبر كند، و بفهمد كه معارف دينى بطور مستقيم هيچ ربطى به طبيعيات و اجتماعيات از آن نظر كه طبيعى و

1- سوره فاطر آيه 10

2- سوره حج آيه 37