ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 444

اجتماعى است، ندارد بلكه اتكاء و اعتمادش همه بر حقايق و معانى ما فوق طبيعت و اجتماع است.

و اما اينكه گفت: (شرافت انبياء و معابد و هر امرى كه منسوب به انبياء است مانند بيت و حجر الاسود، از قبيل شرافت ظاهرى نيست، بلكه شرافتى است معنوى كه از تفضيل الهى ناشى شده است) سخنى است حق، و لكن اين را هم بايد متوجه ميشد، كه همين سخن حقيقتى دارد، آن حقيقت چيست؟ و آن امر معنوى كه در زير اين شرافت هست كدام است؟ اگر از آن معانى باشد كه احتياجات اجتماعى هر يك را براى موضوع و ماده‏اش معين مى‏كند، از قبيل رياست، و فرماندهى در انسانها، و ارزش و گرانى قيمت، در مثل طلا و نقره، و احترام پدر و مادر و محترم شمردن قوانين و نواميس، كه معانيش در خارج وجود ندارد، بلكه اعتبارياتى است كه اجتماعات بخاطر ضرورت احتياجات دنيوى معتبر شمرده، در بيرون از وهم و اعتبار اجتماعى اثرى از آن ديده نميشود.

و اين هم پر واضح است كه احتياج كذايى در همان عالم اجتماع وجود دارد، و از آن عالم پا فراتر نمى‏گذارد، چون گفتيم: احتياج مولود اجتماع است، تا چه رسد به اينكه سر از ساحت مقدس خداى (عز سلطانه) در آورد، و خدا را هم محتاج بدان حاجت كند.

خوب، اگر بنا شد شرافت رسول خدا (ص) از باب همين شرافتهاى اعتبارى باشد، چه مانعى دارد كه يك خانه و يا سنگى هم به همين شرافت مشرف گردد.

و اگر شرافت نامبرده از معانى حقيقى و واقعى، و نظير شرافت نور بر ظلمت، و علم بر جهل، و عقل بر سفاهت باشد، بطورى كه حقيقت وجود رسول خدا (ص) مثلا غير حقيقت وجود ديگران باشد، هر چند كه ما با حواس ظاهرى خود آن را درك نكنيم، كه حقيقت مطلب هم از اين قرار است، چون لايق به ساحت قدس ربوبى همين است، كه فعل او و حكم او را حمل بر حقيقت كنيم، نه اعتبار، هم چنان كه خودش فرمود! (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ، ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ، وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ، ما آسمانها و زمين و ما بين آن دو را كه مى‏آفريديم، بازى نميكرديم، و ما آن دو را جز به حق نيافريديم، ولى بيشتر مردم نميدانند) «1»، كه انشاء اللَّه بيانش خواهد آمد.

در اينصورت برگشت شرافت آن جناب به يك نسبتى حقيقى و معنوى با ما وراء الطبيعه خواهد بود، نه صرف شرافتى مادى، و وقتى چنين شرافتى بنحوى در انبياء ممكن باشد، چه مانعى دارد كه در غير انبياء از قبيل خانه و سنگ و امثال آن نيز پيدا شود؟ و دليلى كه اين شرافت را بيان‏

1- سوره دخان آيه 39

/ 693