صفحه 605
علل احاطه داشته باشد.
و از تناقضگوئيهاى عجيبى كه اين آقايان در كلامشان مرتكب شدهاند، يكى اين است كه ميگويند: حوادث- كه يكى از آنها افعال خود انسانها است- همه به جبر مطلق صورت مىگيرد و هيچ فعلى و حادثهاى ديگر نيست مگر آنكه معلول به اجبار عللى است كه خود آنها برايش تصور كردهاند، آن وقت در عين حال گفتهاند: اگر انسان يك انسان ديگرى خلق كند، آن انسان مخلوق، تنها و تنها مخلوق آدمى است و به فرض اينكه ساير مخلوقات به اله و صانعى منتهى شوند، آن يك انسان به صانع عالم منتهى نميشود، اين يك تناقض است.
البته اين تناقض- هر چند بسيار دقيق است و به همين جهت فهم ساده عامى نميتواند آن را تشريع كند- و ليكن بطور اجمال در ذهن خود آقايان مادى هست، هر چند كه با زبان بدان اعتراف نكنند، براى اينكه خودشان ندانسته تمامى عالم را يعنى علل و معلولات را مستند به اله صانع مىكنند، و اين خود يك تناقض است.
تناقض دومشان اينكه با علم به اينكه الهيون از حكماء بعد از اثبات عموم عليت و اعتراف به آن، وجود صانع را اثبات نموده و بر اثباتش براهين عقلى اقامه مىكنند، مع ذلك در باره آنان ميگويند: بدين جهت معتقد بوجود خدا شدهاند كه علت طبيعى پارهاى حوادث را نجستهاند، و حال آنكه اينطور نيست، حكماء الهى زير بناى بحثهاى الهىشان اثبات عموم عليت است، مىگويند:
بايد اين علتهاى مادى و ممكن، سرانجام به علتى واجب الوجود منتهى شود و اين روش بحث مربوط به امروز و ديروز الهيون نيست، بلكه از هزاران سال قبل، و از قديمىترين عهد فلسفه، تا به امروز همين بوده و حتى كمترين ترديدى هم نكردهاند، در اينكه بايد معلولها با علل طبيعىاش مستند و منتهى به علتى واجب الوجود شود، نه اينكه استنادشان به علت واجب، ناشى از جهل به علت طبيعى، و در خصوص معلولهاى مجهول العله باشد كه آقايان توهم كردهاند، اين نيز تناقض دومشان ميباشد.
تناقض سومشان اين است كه عين همين داورى بيجا را ندانسته در باره روش قرآن كردهاند، با اينكه قرآن كريم كه توحيد صانع را اثبات مىكند، در عين حال جريان قانون عليت عمومى را بين اجزاء عالم قبول دارد، و هر حادثه را به علت خاص بخودش مستند مىكند، و خلاصه آنچه را عقل سليم در اين باره ميگويد تصديق دارد.
چه قرآن كريم هم افعال طبيعى هر موجودى را بخود او نسبت ميدهد و فاعلهاى طبيعى را فاعل ميداند، و در آيات بسيارى افعال اختيارى انسانها را بخود آنان نسبت ميدهد كه احتياجى به نقل آنها نيست، و در عين حال همه آن فاعلها و افعالشان را بدون استثناء به خداى سبحان نسبت