ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 604معتقدى نشان نميدهد، و هيچ طائفهاى از اهل ملت و كيش را نشان نداده، كه به خدايى معتقد بوده باشند، كه تنها خالق حوادثى باشد كه علل طبيعى آن مجهول بوده،) بلكه سراپاى عالم را كه در آن از هر دو قسم موجودات و حوادث هست، هم معلوم العلة و هم مجهول العلة همه را محتاج به علتى ميدانستهاند كه خودش از جنس اين عالم و داخل در آن نيست، پس معلوم ميشود اين بيچارهها خدايى را منكرند كه خود معتقدين به مبدأ هم منكر آنند، اينان و آنچه را كه آنان اثبات مىكنند نفهميدهاند. معتقدين به خدا- كه گفتيم بحثهاى تاريخى، مبدأ ظهور آنان، در تاريخ بشر را، معين نكرده- اگر يك خدا قائل بودهاند و اگر چند خدا، به هر حال خدايى را قائل بودهاند كه صانع همه عالم است، (هر چند كه قرآن كريم دين توحيد را مقدم بر وثنيت، و چند خدايى ميداند، و دكتر ماكسمولر آلمانى، شرقشناس نيز اين معنا را در كتابش- التقدم فى حل رموز سانسكريتيه- بيان كرده است.و اين طائفه حتى انسانهاى اوليه از ايشان هم، ميدانستند كه علت طبيعى فلان حادثه مادى چيست.پس اگر در عين حال به خدايى معتقد بودهاند كه خالق همه عالم است، معلوم ميشود آن درس نخواندهها اينقدر شعور داشتهاند كه بفهمند قانون عليت عمومى اقتضاء مىكند كه براى عالم علت العلل و مسبب الاسبابى باشد.بدين جهت معتقد بوجود خداى تعالى شدند، نه براى اينكه در مورد حوادث مجهول العلة خود را راحت كنند، تا شما درس خواندهها بگوئيد: بعضى از موجودات و حوادث عالم خدا ميخواهد و بعضى ديگر بى نياز از خداست.آنها فكر مىكردند سراپاى اين عالم، يعنى عالمى كه از يك سلسله علتها و معلولها تشكيل شده بر روى هم آن، نيز علتى ميخواهد كه خودش داخل در سلسله علتهاى درونى اين عالم نباشد، و چطور ممكن است هر حادثهاى علت بخواهد ولى سراپاى عالم علت نخواهد و از علتى كه ما فوق علل باشد و عالم در تمامى تاثير و تاثراتش متكى بدان باشد، بى نياز باشد؟پس اثبات چنين علتى معنايش ابطال قانون عليت عمومى و جارى در ميان خود اجزاء عالم نيست و نيز وجود علل مادى در موارد معلولهاى مادى مستلزم آن نيست كه آن علتها و معلولهاى مادى از علتى خارج از سلسلهاش بى نياز باشد و اينكه مىگوييم: علتى خارج از سلسله، منظور از اين نيست كه علتى در رأس اين سلسله قرار داشته باشد، بطورى كه خود سلسله از آن علت غايب باشد، بلكه منظور علتى است كه از جنس سلسله علل نباشد و از هر جهت به سلسله