ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 639
نمايش فراداده

صفحه 616

بحث روايتى

(شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته)

در كتاب خصال و توحيد و معانى الأخبار، از شريح بن هانى روايت آورده‏اند كه گفت:

مردى اعرابى در روز جنگ جمل، در برابر امير المؤمنين (ع) برخاست و عرضه داشت: يا امير المؤمنين! تو مى‏گويى خدا واحد است؟ شريح مى‏گويد: مردم به وى حمله كردند كه اى بى سواد! مگر نمى‏بينى امير المؤمنين چقدر گرفتارى و دل نگرانى دارد؟ حالا وقت اين سؤال است؟

امير المؤمنين (ع) فرمود: به او حمله نكنيد، براى اينكه او همان را ميخواهد كه ما از لشگر دشمن مى‏خواهيم، آن گاه فرمود: اى اعرابى! گفتن اينكه خدا واحد است، به چهار جور ممكن است، دو قسم آن را در باره خداى تعالى نمى‏توان گفت و دو قسم ديگرش را مى‏توان گفت، اما آن دو قسم كه نمى‏توان گفت، يكى اين است كه بگوئيم خدا واحدست و منظور ما از آن واحد عددى باشد، و اين جائز نيست زيرا چيزى كه ثانى ندارد، داخل در باب اعداد نيست، آيا نمى‏بينى كه آنها كه گفتند: خدا سومى از سه تا است كافر شدند؟.

دوم اينكه بگوئيم خدا واحد است، آن طور كه مى‏گوئيم: انسان يكى از حيوانات است كه مرادمان از واحد، واحد نوعى باشد، اين نيز جائز نيست، براى اينكه مستلزم تشبيه است، و پروردگار ما بزرگ‏تر و متعالى‏تر از تشبيه است.

و اما آن دو جهتى كه در باره خداى تعالى صادق است، يكى اينكه بگوئيم: او واحد است به اين معنا كه در موجودات هيچ چيزى شبيه او نيست و اين درست است، چون پروردگار ما همين طور است، دوم اينكه بگوئيم: خداى عز و جل احدى المعنى است و منظور ما اين باشد: كه در هستيش و در عقل و وهم ما جزء ندارد، و اين نيز درست است، چون پروردگار ما همين طور است. «1»

مؤلف: اين دو وجهى كه مولانا امير المؤمنين ص در باره خدا صادق دانسته، بطورى كه ملاحظه مى‏فرمائيد با آن بيانى كه ما در ذيل جمله: (وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ) الخ، ذكر كرديم منطبق است.

و در خطبه‏هايى كه از آن جناب و نيز از حضرت رضا (ع) و سائر ائمه اهل بيت (ع) روايت شده، اين جمله مكرر آمده، كه فرمودند: (او واحد است ولى نه به عدد) الخ، و

1- خصال ج 1 ص 3 حديث 1 و توحيد صدوق ص 83 حديث 3 و معانى الاخبار ص 5 حديث 2