ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 617اين همان صرافت ذات خداست، كه در سابق گفتيم عدد نمىپذيرد. «1»و نيز در دعاى صحيفه كامله (امام زين العابدين على بن الحسين (ص)) آمده: كه (لك وحدانية العدد، اى خدا، تويى كه وحدانيت عدد از آن توست) «2» الخ، كه كلام آن جناب را حمل بر ملكيت مىكنند يعنى خدايا تو مالك و دارنده وحدانيت عددى يعنى چنان نيست كه اين وحدانيت صفت تو باشد، براى اينكه ادله عقلى و نقلى همه قائمند بر اين كه وجود خداى سبحان وجودى است صرف، كه نه دو تايى مىپذيرد و نه تكرار، و ذات حقيقتش منزه از آن است.و در كافى، و نيز كتاب اختصاص، و نيز تفسير عياشى در ذيل آيه: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً) الخ، از امام باقر (ع) روايت آوردهاند كه در آن فرموده: (اى جابر بخدا سوگند منظور، پيشوايان ستمگر و پيروان ايشان است)، و در روايت عياشى چنين آمده: (اى جابر ايشان پيشوايان ستم، و پيروان ايشان است). «3»مؤلف: معناى اين روايت با آن بيانى كه از ما گذشت، روشن مىشود و تعبير امام (ع) به عبارت (پيشوايان ستم)، بخاطر تعبير خداى تعالى است كه مىفرمايد: (وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا) الخ، كه تابعان انداد بگير را ظلمه و ستمگر خوانده، و معلوم است كه متبوع و پيشوايشان، ائمه ظلمه و ائمه ظلم خواهند بود.و در كافى از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله: (كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ) الخ فرمود: اين در باره كسانى است كه اموال خود را بيكار مىگذارند و از انفاق آن در راه اطاعت خدا دريغ و بخل ميورزند و در آخر مىميرند، و آن را براى كسانى باقى مىگذارند كه آن اموال موروثى را در راه اطاعت خدا و يا معصيت او خرج مىكنند، چون اگر در راه اطاعت خدا خرج كنند، صاحب مال در قيامت مىبيند كه مال او ميزان ديگرى را سنگين كرده، حسرت ميخورد، با اينكه مال، مال او بود و اگر در راه معصيت خدا صرفش كند، صاحبش باز مىبيند كه مال او ورثه را در نافرمانى خدا تقويت كرده است باز حسرت ميخورد. «4»مؤلف: اين معنا را عياشى و صدوق و مفيد و طبرسى نيز از امام باقر و صادق (ع) روايت كردهاند، و اين روايات ناظر به توسعه در معناى شرك و اندادگيرى است، و در سابق گفتيم: كه اين توسعه درست هم هست. «5»