صفحه 659
فرمود: اگر آزاد، بردهاى را بكشد، بخاطر آن برده كشته نميشود، تنها او را به سختى مىزنند و سپس خون بهاى برده را از او مىگيرند و نيز اگر مردى زنى را كشت و صاحبان خون آن زن خواستند قاتل را بكشند، بايد نصف ديه قاتل را به اولياء او بپردازند. «1»
و در كافى از حلبى از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از معناى كلام خداى عز و جل پرسيدم، كه ميفرمايد: (فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ)، فرمود: يعنى اگر صدقه بدهد، و از قاتل كمتر بگيرد به همان مقدار كه عفو كرده، از گناهانش ميريزد.
و نيز گفت: از آن جناب از معناى جمله: (فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ، وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ) پرسيدم، فرمود: سزاوار است كسى كه حقى به گردن كسى دارد، برادر خود را در فشار نگذارد، با اينكه او به گرفتن ديه مصالحه كرده است و نيز سزاوار است كسى كه حق مردم به گردن دارد، در اداء آن با اينكه تمكن دارد: امروز و فردا نكند و در هنگام دادن با احسان بدهد.
و نيز گفت: از آن جناب از اين جمله پرسيدم: كه خداى عز و جل مىفرمايد: (فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ، فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ)، فرمود: اين در باره كسى است كه ديه قبول ميكند و يا بكلى عفو ميكند و يا ديه را به مبلغى و يا چيزى صلح ميكند، بعد دبه در مىآورد، و قاتل را ميكشد كه كيفرش همان است كه خداى عز و جل فرموده است. «2»
مؤلف: روايات در اين معانى بسيار است.
در عصر نزول آيه قصاص و قبل از آن نيز عرب به قصاص و حكم اعدام قاتل، معتقد بود، و لكن قصاص او حد و مرزى نداشت بلكه به نيرومندى قبائل و ضعف آنها بستگى داشت، چه بسا ميشد يك مرد در مقابل يك مرد و يك زن در مقابل يك زن كه كشته بود قصاص ميشد و چه بسا ميشد در برابر كشتن يك مرد، ده مرد كشته ميشد، و در مقابل يك برده، آزادى بقتل مىرسيد، و در برابر مرءوس يك قبيله، رئيس قبيله قاتل قصاص ميشد و چه بسا ميشد كه يك قبيله، قبيلهاى ديگر را بخاطر يك قتل بكلى نابود ميكرد.
و اما در ملت يهود؟ آنها نيز به قصاص معتقد بودند، هم چنان كه در فصل بيست و يكم و بيست و دوم از سفر خروج و فصل سى و پنجم از سفر عدد از تورات آمده و قرآن كريم آن را چنين
1- تفسير عياشى ج 1 ص 75 حديث 158 2- فروع كافى ج 7 ص 88 حديث 2