و به عبارتى ديگر علمى است كه مانع از ضلالت مىشود. هم چنان كه (در جاى خود مسلم شده) كه ساير اخلاق پسنديده از قبيل شجاعت و عفت و سخاء نيز هر كدامش صورتى است علمى كه در نفس صاحبش راسخ شده و باعث مىشود آثار آن بروز كند. و مانع مىشود از اينكه صاحبش متصف به ضد آن صفات گردد. مثلا آثار جبن و تهور و خمود و شره و بخل و تبذير از او بروز كند.
در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه اگر علم نافع و حكمت بالغه باعث مىشود كه صاحبش از وقوع در مهلكهها و رذايل، مصون و از آلوده شدن به پليديهاى معاصى محفوظ باشد، بايد همه علما اين چنين معصوم باشند و حال آنكه اينطور نيستند.
در پاسخ مىگوئيم: بله، علم نافع و حكمت بالغه چنين اثرى دارد، هم چنان كه در بين رجال علم و حكمت و فضلاى از اهل تقوا و دين مشاهده مىكنيم. و ليكن اين سببيت مانند ساير اسبابى كه موجود در اين عالم مادى و طبيعى دست در كارند سبب غالبى است نه دائمى. به شهادت اينكه هيچ دارنده كمالى را نمىبينى كه كمال او بطور دائم او را از نواقص حفظ كند.
و هيچگاه تخلف نكند. بلكه هر قدر هم آن كمال قوى باشد جلوگيرىاش از نقص غالبى است نه دائمى و اين خود سنتى است جارى در همه اسبابى كه مىبينيم دست در كارند. و علت اين دائمى نبودن اثر اين است كه قواى شعورى مختلفى كه در انسان هست، بعضى باعث مىشوند آدمى از حكم بعضى ديگر غفلت كند، و يا حد اقل توجهش به آن ضعيف گردد. مثلا كسى كه داراى ملكه تقوا است ما دام كه به فضيلت تقواى خود توجه دارد. هرگز به شهوات ناپسند و حرام ميل نمىكند، بلكه به مقتضاى تقواى خود رفتار مىكند. اما گاه مىشود كه آتش شهوت آن چنان شعلهور مىشود و هواى نفس آن قدر تحت جاذبه شهوت قرار مىگيرد كه چه بسا مانع آن مىشود كه آن شخص متوجه فضيلت تقواى خود شود و يا حد اقل توجه و شعورش نسبت به تقوايش ضعيف مىشود و معلوم است كه در چنين فرضى بدون درنگ عملى كه نبايد انجام دهد، مىدهد، و ننگ شره و شهوترانى را بخود مىخرد.
ساير اسباب شعورى كه در انسان هست نيز همين حكم را دارند و اگر اين غفلت نبود و سبب سببيت خود را از دست نمىداد، آدمى هرگز از حكم هيچيك از اين اسباب منحرف نمىشد، و هيچ چيزى از تاثير آن سبب جلوگير نمىشد. پس هر چه تخلف مىبينيم ريشه و علتش برخورد و نبرد اسباب با يكديگرند و غالب شدن يك سبب بر سبب ديگر است.
از اينجا روشن مىشود كه آن نيرويى كه نامش نيروى عصمت است، يك سبب علمى و معمولى نيست بلكه سببى است علمى و شعورى كه به هيچ وجه مغلوب هيچ سبب ديگر