ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 6 -صفحه : 539/ 120
نمايش فراداده

انداخته و به زبان يكى از پيغمبران آنان را لعنت كرد، سپس رسول اللَّه (ص) روى به ما كرده و فرمود: به خدا سوگند شما هم يا اين است كه امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنيد و مردم را بسوى حق واداشته و به آن سوق مى‏دهيد، يا آنكه بطور مسلم بين شما تنافر و دشمنى مى‏اندازد، و نيز بطور مسلم شما را هم لعنت و از رحمت خود دور خواهد نمود، همانطورى كه آنها را لعنت كرد. «1»

رواياتى در باره امر به معروف و نهى از منكر و تعليم احكام الهى‏

و نيز در همين كتاب است كه عبد بن حميد از معاذ بن جبل نقل مى‏كند كه گفته است رسول اللَّه (ص) فرمود: اگر كسى به شما عطيه و ارمغانى داد مادامى كه عطيه به شمار رفت يعنى در دادنش جز ثواب طمعى نداشت گرفتن آن حلال است، و اما اگر اسمش عطيه باشد و ليكن در واقع رشوه‏اى بود كه آن را به طمع دين شما به شما داده‏اند، در آن صورت آن را مگيريد كه حرام است، و با اينكه ممكن است اين رشوه فقر شما را از بين ببرد و يا شما را از ترس دشمن ايمنى دهد با اينهمه با آن فقر و در آن ترس بسر ببريد، و راضى نشويد كه رشوه دين شما را تباه سازد، بدرستى كه بنى ياجوج آمده‏اند، و بدرستى آسياب دين بزودى بدور در خواهد آمد «2» بايد مراقب باشيد، پا از حدود قرآن فراتر نگذاريد، بزودى سلطان و هواخواهانش از قرآن و هواخواهانش جدا و با هم خواهند جنگيد. بزودى پادشاهانى بر شما مسلط شده و حكومت خواهند كرد كه در ميان شما به حكمى و در بين خود به حكمى ديگر رفتار خواهند نمود، اگر سر در اطاعتشان در آوريد گمراهتان مى‏كنند و اگر نافرمانيشان كنيد شما را مى‏كشند، اصحاب پرسيدند يا رسول اللَّه ما اگر آن روز را درك كرديم تكليفمان چيست؟

پيامبر فرمود: مانند اصحاب و ياران عيسى باشيد، آنان را با اره دو نيم كردند و به دارها آويختند به اين منظور كه شايد بتوانند به اين وسيله آنان را در معصيت با خود شركت دهند ليكن قبول نكردند و تن به مرگ دادند، و حاضر به نافرمانى خدا نشدند، آرى مرگ در اطاعت خدا بهتر از زندگى در معصيت اوست، اولين معصيت و زشتى كه در بنى اسرائيل راه يافت اين بود كه امر به معروف و نهى از منكرشان به اين صورت در آمد كه مرتكبين گناه را بعنوان تاديب امر به معروف و نهى از منكر مى‏كردند و در عين حال دست از رفاقت آنان بر نداشته و با آنان مى‏خوردند و مى‏آشاميدند، چنان كه گويا آنان مرتكب گناه نشده‏اند و هرگز گناهى نكرده‏اند، به همين جرم كه عصيان و تجاوز كردند خداوند همه شان را به زبان داود به لعنت‏

(1) الدر المنثور ج 2 ص 300.

(2) ظاهرا مراد اين است كه بزودى حكومت اسلام رو بقوت و قلمرو آن رو بتوسعه مى‏گذارد.