ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 7 -صفحه : 546/ 252
نمايش فراداده

و از اين كلام چند نكته استفاده مى‏شود:

اول اينكه: در زمان آن جناب و موقعى كه در باره ماه چنين حرفى را گفته است، اقوامى ماه‏پرست وجود داشته‏اند، هم چنان كه جمله" يا قَوْمِ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ" كه در آيه بعدى است نيز خالى از دلالت بر اين معنا نيست.

دوم اينكه: ابراهيم (ع) در اين حرفى كه در باره ستاره و خورشيد و ماه زده است، نظر صحيح و يقينى و هدايت الهى و فيض پروردگار خود را جستجو مى‏كرده و اين معنا به يكى از آن دو وجهى كه گذشت از كلام آن جناب استفاده مى‏شود. و آن دو وجه يكى اين بود كه كلام را حمل بر معناى حقيقى نموده و بگوييم منظور آن حضرت اين بوده كه از راه فرضيه به حق مطلب رسيده و براى خود اعتقاد يقينى كسب كند. و ديگرى اين بود كه كلام را حمل بر ظاهر نموده و بگوييم ابراهيم (ع) از راه مماشات و تسليم اين سخن را گفته و خواسته است فساد آن را بيان كند.

سوم اينكه: ابراهيم (ع) يقين به اين معنا داشته كه او داراى پروردگارى است كه هدايت و ساير امورش را متكفل است، و اگر در اين آيات واقعا يا ظاهرا از پروردگار خود جستجو و بحث كرده، منظورش اين بوده كه بفهمد آيا آن كسى كه امورش را عهده‏دار است، همان آفريدگار آسمان و زمين است، يا آنكه يكى از آفريده‏هاى او است؟ و وقتى برايش معلوم شد كه ستاره و ماه شايستگى ربوبيت را ندارند- چون از نظرش ناپديد شدند- ناگزير اظهار اميدوارى كرد و گفت: اگر پروردگارم مرا به سوى خود راهنمايى نكند، از گمراهان خواهم بود.

وجه آوردن ضمير مذكر براى" شمس" كه مؤنث است در كلام ابراهيم (ع):" هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ"

" فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ" كلام در اينكه چگونه لفظ" فلما" دلالت بر ارتباط كلام به ما قبل خود دارد، و اينكه معناى جمله" هذا ربى" چيست، عينا همان كلامى است كه در آيه قبل ذكر شد.

ابراهيم (ع) در اين جستجوى خود، دو نوبت به خطا بودن فرضيه‏اش پى برده بود، و با اين حال ديگر جا نداشت كه در باره آفتاب، همان فرضيه غلط را تكرار كرده و بگويد:

" اين پروردگار من است". لذا براى اينكه بهانه‏اى در دست داشته باشد اضافه كرد كه:" اين بزرگتر است" و اما اينكه چرا به خورشيد به لفظ" هذا" اشاره كرد با اينكه" شمس" در لغت عرب مؤنث است و بايد به لفظ" هذه" به آن اشاره شود، جوابش به طورى كه قبلا هم اشاره كرديم اين است كه در اين نيز نكته‏اى است و آن اين است كه قرآن كريم مى‏خواهد بفهماند ابراهيم (ع) در اين بحث واقعا آفتاب را نمى‏شناخته، يا خود را به جاى كسى فرض‏