حقيقت هدايت الهى را تعريف كرده، زيرا اين هدايت الهى است كه مردانى چنين بار آورده.
آرى، هدايت و راهنمايى خداى تعالى آدمى را به هدف مىرساند، و از اثرش كه همان ايصال به مطلوب است تخلف نمىپذيرد، هم چنان كه فرموده:" فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ" «1».
در اين آيه رسول خدا (ص) را دستور مىدهد تا هدايت ايشان را پيروى كند، و اگر دستور نداد كه شريعت ايشان را پيروى كند براى اين بود كه شريعت رسول خدا (ص) ناسخ شريعتهاى ساير انبيا، و كتابش حافظ و حاكم بر كتابهاى ايشان است، تازه هدايت ايشان هم هدايت خدا است، و اگر فرمود:" به هدايت ايشان اقتدا كن" صرفا به منظور احترام گزاردن برايشان بوده و گر نه بين خدا و بين كسى كه خدا هدايتش كرده و يا مىكند واسطهاى نيست، به شهادت اينكه در همين آيات فرموده:" ذلِكَ هُدَى اللَّهِ ...".
بعضى از مفسرين اين آيه را دليل گرفتهاند بر اينكه رسول خدا (ص) و امتش مامورند به اينكه از شرايع قبلى پيروى كنند مگر آن شرايعى كه در اسلام نسخ شده. ولى آيه مباركه چنين دلالتى ندارد، بلى اگر فرموده بود:" فبهم اقتده- پس انبيا را پيروى كن" صحيح بود كه بگوييم امت اسلام نيز مامور به پيروى شرايع انبياى سابقند، و ليكن چنين نفرمود، بلكه فرمود:" هدايت ايشان را پيروى كن".
خداى متعال اين آيات را كه راجع به خصوصيات و اوصاف توحيد فطرى مىباشد با جمله" قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرى لِلْعالَمِينَ" ختم فرموده، گويا خواسته است بفرمايد:" هدايت الهيى كه انبياى قبل از تو، به آن مهتدى شدند پيروى كن و اهل عالم را هم تذكر بده تا همه، آن را پيروى كنند، و از ايشان درخواست مزد رسالت مكن، و اين سفارشم را هم به ايشان برسان تا خاطرشان آسوده شود و تا بدانند كه از ايشان انتظار اجرت ندارى، چون اگر مردم اين معنا را بدانند به دعوت تو خوشبينتر شده و دعوتت زودتر به ثمر مىرسد، و تو هم از تهمت دورتر خواهى بود. خداى تعالى عين اين حرف را از حضرت نوح و انبياى بعد از وى نيز حكايت كرده است.
به طورى كه راغب مىگويد: كلمه" ذكرى" كه به معناى تذكر دادن است، از كلمه" ذكر" كه آن نيز به اين معنا است بليغتر است «2». و اين جمله خود يكى از ادله عموميت نبوت رسول اكرم است نسبت به همه اهل عالم.
(1) بدرستى كه خداوند گمراهان را هدايت نمىكند. سوره نحل آيه 37 (2) مفردات راغب ص 179