حق خارج خواهى شد، و عقد ايمان و تصديقت گشوده خواهد گرديد «1».
مؤلف: اين روايات همانطورى كه مىبينيد اصحاب اعراف را به كسى تفسير مىكند كه حسنات و سيئاتش در ميزان برابر هم باشد، و اينكه در بعضى از روايات دارد كه جمله" لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ" كلام اصحاب اعراف است، با آيات اعراف منطبق نيست، و بيانش گذشت.
علاوه بر اينكه در تفسير" وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ" «2» گفتيم كه ميزان يا به رجحان حسنات سنگين مىشود، و يا به رجحان سيئات خفيف، و اما اينكه حسنات و سيئات در ميزان با هم برابر باشد فرض ندارد چون معنا ندارد ميزان هم سنگين شود و هم سبك و اگر هم فرض كنيم كسانى باشند كه حسنات و سيئاتشان با هم برابر باشد چنين كسانى مانند كفار و مستضعفينى كه حجت بر آنها تمام نشده و در اثر ضعف مشاعر مكلف به تكليف نگرديدهاند، اعمالشان سنجيده نمىشود.
بله، از روايت اخير چه بسا استفاده شود كه منظور از كسانى كه حسنات و سيئاتشان برابر است همان مستضعفينى هستند كه در انتظار امر خدايند، كه اگر خواست مشمول غفرانشان قرار دهد و اگر خواست عذابشان كند. و خلاصه استفاده شود كه برابرى حسنات و سيئات كنايه از نبودن رجحان باشد. بنا بر اين، اشكال وزن بر طرف مىشود، و ليكن اشكال ديگرى در روايت باقى مىماند، و آن اين است كه با ظاهر آيات اعراف منطبق نيست، چون در اين آيات براى اصحاب اعراف صفاتى ذكر شده كه جز بر مردان فوق العاده و مقربين درگاه خدا و صدرنشينان مقام كرامت و سعادت تطبيق نمىشود، و معلوم است كه مستضعفين هر چه هم ما آنان را اهل سعادت بدانيم داراى چنين مقامى نيستند.
در مجمع البيان از ابو عبد اللَّه (ع) نقل مىكند كه فرموده است: اعراف تلهايى است بين بهشت و دوزخ كه هر پيغمبر و يا وصى پيغمبر با گناهكاران امتش در آنجا مىايستند، مانند سرلشكرانى كه با ضعفاى لشكر خود در قلب لشكر قرار مىگيرند، آن گاه وقتى نيكوكاران امتش راه بهشت را پيش مىگيرند آن وصى پيغمبر به گناهكارانى كه با او ايستادهاند مىگويد: ببينيد برادران نيكوكار خود را، كه به بهشت مىروند، لا جرم گناهكاران به آنان سلام مىكنند، اين است معناى" وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ" و معناى
(1) اصول كافى ج 2 ص 408 (2) سوره اعراف آيه 8