ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 8 -صفحه : 504/ 180
نمايش فراداده

يابد، بايد از آن باب وارد شود «1».

مؤلف: بصائر الدرجات اين روايت را به سند خود از مقرن از امام صادق (ع) نيز روايت كرده است «2» و مقصود از آن مرد، ابن الكواء است. و اين داستان را كلينى هم در كافى از مقرن نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: ابن الكواء نزد امير المؤمنين (ص) آمد ... «3».

ظاهرا مراد از شناختن و نشناختن كه در روايت است محبت و بغض است، و معنايش اين است كه داخل بهشت نمى‏شود مگر كسى كه او ما را به ولايت و محبت بشناسد و ما او را به اطاعت بشناسيم، و داخل دوزخ نمى‏شود مگر كسى كه او ما را به ولايت نشناسد و ما او را به اطاعت نشناسيم، چون اگر مراد از معرفت صرف شناختن بود آن وقت با جمله" يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ" منافات داشت، اينهم باز بعيد نيست كه ناشى از تصرف راوى در الفاظ روايت باشد، به شهادت اين روايت كه صاحب مجمع البيان آن را از حاكم ابو القاسم حسكانى به سندى كه خود داشته و آن را ذكر نكرده از اصبغ بن نباته نقل مى‏كند، چون در اين روايت اصبغ مى‏گويد: من در حضور حضرت امير المؤمنين (ص) نشسته بودم كه ناگاه ابن الكواء وارد شد، و از آن جناب معناى اين آيه را پرسيد؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ابن الكواء! اين مائيم كه در قيامت بين آتش و بهشت مى‏ايستيم، پس هر كس ما را يارى كرده باشد او را به سيمايش شناخته داخل بهشتش مى‏كنيم، و هر كس ما را دشمن مى‏داشته مى‏شناسيم و به دوزخ روانه‏اش مى‏كنيم «4».

و در تفسير عياشى از هلقام از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه گفت: من از آن جناب معناى آيه" وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ" را پرسيدم و عرض كردم معناى" وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ" چيست؟ فرمود: شما در آن قبيله‏اى كه هستيد مردانى را سراغ داريد كه همه افراد قبيله را از خوب و بد بشناسند؟ عرض كردم: بلى. فرمود ما نيز از آن رجالى هستيم كه هر كس را به سيمايش مى‏شناسند «5».

مؤلف: در اين روايت" اعراف" جمع" عرف" گرفته شده، مانند" اقطاب" كه جمع‏

(1) بصائر الدرجات ص 496 ح 6

(2) غاية المرام به نقل از بصائر الدرجات ص 356 ح 22

(3) كافى ج 1 ص 260 و غاية المرام به نقل از كافى ص 354 ح 9

(4) مجمع البيان ج 4 ص 423

(5) تفسير عياشى ج 2 ص 18