ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 8 -صفحه : 504/ 185
نمايش فراداده

براى روشن شدن اين مطلب ناگزير بايد مملكتى را در نظر بگيريم كه در آن عده‏اى از نفوس بشر يا به علت و عاملى از عوامل طبيعى و يا اقتصادى و يا سياسى دور هم جمع شده و در امور خود مستقل و از ساير جوامع متمايز گشته‏اند، چون مى‏بينيم چنين مردمى وقتى مى‏توانند به اعمال حياتى خود ادامه داده و هر كدام به قدر وزن اجتماعيش كار كرده، از نتايج كار خود بهره‏مند شوند كه وحدت اجتماعى‏شان محفوظ باشد و به شهادت تجربه قطعى، وقتى اين وحدت محفوظ مى‏ماند و زمانى ممكن است عوامل مختلف و اعمال و خواسته‏هاى متشتت متوجه به يك غرض شود و همه در يك مسير قرار گيرند كه زمام و سر نخ تمامى اين مختلفات در يك جا جمع شده و به دست شخص واحدى سپرده شود كه بتواند با حسن تدبير، حيات جامعه را ادامه دهد، و گر نه در اندك زمانى جامعه متلاشى مى‏گردد، و لذا مى‏بينيم جوامع مترقى دنيا اعمال جزئى را تقسيم نموده و زمام هر قسمتى را به يك كرسى و يك اداره مى‏سپارند، آن گاه آن كرسى‏ها و آن دوائر را نيز به شعبه‏هايى تقسيم‏بندى نموده، باز زمام شعبه هر قسمتى را به يك كرسى ما فوقى مى‏دهند، و اين روش را از پايين به بالا ادامه مى‏دهند تا زمام و سر نخ تمامى شؤون كشور را در يك جا متمركز ساخته آن را به دست شخص واحدى كه در بحث ما صاحب عرش ناميده مى‏شود بسپارند.

اثر عجيب اين وحدت در عين كثرت اين است كه وقتى كه يك امرى از ناحيه صاحب عرش صادر مى‏شود در كمترين مدت به جميع كرسى‏هاى مملكتى رسيده و در هر اداره‏اى به شكل مناسب به آن اداره متشكل شده، كرسى‏نشين آن اداره از آن امر درس و دستور مخصوص مناسب با كار خود را مى‏گيرد، مثلا همين امر در كرسى‏هاى مربوط به امور مالى به صورت يك تكليف مالى در مى‏آيد، و در ادارات مربوط به سياست يك دستور سياسى مى‏شود، و در ارتش صورت يك تكليف دفاعى به خود مى‏گيرد و همچنين.

پس جميع اعمال و ارادات و احكام بيرون از حد و حصرى كه در پهناى مملكت و در بين ميليونها جمعيت جريان دارد پيوسته در كرسى‏ها و ادارات، مجتمع و متمركز شده و آن ادارات نيز در كرسى‏هاى ما فوق خود متراكم مى‏شوند تا منتهى به صاحب عرش گردند، آنجا است كه جميع تفاصيل و جزئيات امور جارى در كشور متراكم و متحد مى‏شود، هم چنان كه اين امر واحد و متمركز در نزد صاحب عرش هر چه از مقام او پايين‏تر آيد تكثر و انشعابش بيشتر مى‏شود تا منتهى به اعمال و ارادات اشخاص جامعه گردد.

اين مثال را زديم تا خواننده از اين نظام، كه نظامى است اعتبارى و قراردادى، پى به نظام تكوين ببرد، چون اگر در نظام تكوين دقت كنيم، خواهيم ديد كه آن نيز همين طور است،