حقيقت معناى اين كلمه مالك و مدبر بلا واسطه جميع اجزاى عالم باشد نبودند، بلكه اجزاى عالم و امور آن را در بين اربابهاى مختلفى تقسيم نموده، و براى خداى تعالى تنها مقام" اله الآلهة" و" رب الأرباب" قائل بودند، نه اينكه هم رب ارباب باشد و هم رب مربوبهاى آن ارباب.
و ادعاى فرعون بنا بر حكايت قرآن كه مىفرمايد:" أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى" «1» اين بود كه وى از جهت اينكه حوائج مردم آنهم تنها مردم مصر را برآورده مىساخت داراى مقام بلندترى است از ساير ارباب، نه اينكه ربوبيت تمامى عالم قائم به ذات او باشد، البته اين را هم از نفهمى مردم بتپرست بعيد نمىدانيم كه مثل فرعون انسانى را پروردگار عالميان بدانند، و ليكن مىگوييم كه اصول مذهب و ثنيت اين نيست كه شخصى را رب العالمين بدانند.
" قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ ..."
اين جمله خطابى است كه فرعون از در خشم و استكبار به ساحران كرده و جملهاى است خبرى كه به قرينه مقام انكار و توبيخ را افاده مىكند، ممكن هم هست بگوييم جمله استفهام انكارى و يا توبيخى است، و علامت استفهام و يا توبيخ در اولش بوده و حذف شده.
جمله" إِنَّ هذا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ" تهمتى است كه فرعون به ساحران زده و آنان را در توطئه با موسى متهم مىسازد، خلاصه فرعون در اين جمله مىخواسته است بگويد:
شما در همين چند روزى كه در شهر مجتمع بوديد بجاى اينكه خود را براى مقابله با موسى آماده كنيد پنهانى او را ديده و با او توطئه كردهايد كه عليه من و به نفع وى كار كنيد، و بدين وسيله بر مصر دست يافته اهلش را بيرون كنيد، چون ساحران تا آن روز موسى را نديده بودند، و اگر توطئهاى در كار بوده مسلما در آن موقعى بوده كه ساحران در عاصمه فرعون اجتماع كردند.
فرعون با جمله" آمنتم به" ايمان سحره را انكار نموده و با جمله" إِنَّ هذا لَمَكْرٌ" آنان را به توطئه عليه خود متهم ساخت و اين تهمت را براى اين جهت زد كه ساحران را مفسد در مملكت قلمداد كند و با اين دستاويز بتواند آنان را به شديدترين وجهى مجازات نموده و از بين ببرد.
لذا نخست با جمله" فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ" سر بسته و بطور اجمال تهديدشان نموده و آن گاه با جمله" لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ" بطور تفصيل تهديدشان كرد و گفت: اول دست و پاهاتان را بطور خلاف، يعنى دست راست را با پاى چپ و دست
(1) سوره نازعات آيه 24