صفحهى 199
آغاز كلام، و هم اينكه مىخواهد براى مشركين مهلتى مقرر كند تا در آن مهلت به اختيار خود هر يك از مرگ و زندگى را نافعتر بحال خود ديدند اختيار كنند اين است كه بگوئيم ابتداى ماههاى چهارگانه همان روز حج اكبر است كه در آيه بعدى از آن اسم مىبرد، چون روز حج اكبر روزيست كه اين آگهى عمومى در آن روز اعلام و ابلاغ مىشود، و براى مهلت مقرر كردن و بر محكومين اتمام بحث نمودن مناسبتر همين است كه ابتداى مهلت را همان روز قرار داده و بگويند:" از امروز تا چهار ماه مهلت".
و اهل نقل اتفاق دارند بر اينكه اين آيات در سال نهم هجرت نازل شده بنا بر اين اگر فرض شود كه روز حج اكبر همان دهم ذى الحجه آن سال است چهار ماه مذكور عبارت مىشود از بيست روز از ذى الحجه و محرم و صفر و ربيع الاول و ده روز از ربيع الثانى." وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ ..."
كلمه" أذان" به معناى اعلام است. و اين آيه تكرار آيه قبلى كه فرمود:" بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ" نيست زيرا هر چند برگشت هر دو جمله به يك معنا يعنى بيزارى از مشركين است، ولى آيه اولى برائت و بيزارى از مشركين را تنها به خود مشركين اعلام مىكند. به دليل اينكه در ذيل آن مىفرمايد:" إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ". بخلاف آيه دوم كه خطاب در آن متوجه مردم است نه خصوص مشركين تا همه بدانند كه خدا و رسول از مشركين بيزارند، و همه براى انفاذ امر خدا يعنى كشتن مشركين بعد از انقضاء چهار ماه خود را مهيا سازند، چون در اين آيه كلمه" الى الناس" دارد. و نيز به دليل تفريعى كه در سه آيه بعد كرده و فرموده:" فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ..."
و اما اينكه منظور از" روز حج اكبر" چيست مفسرين در آن اختلاف كردهاند.
بعضى گفتهاند: منظور روز دهم ذى الحجه از سال نهم هجرت است «1»، چون در آن روز بود كه مسلمانان و مشركان يك جا اجتماع كرده و هر دو طايفه به حج خانه خدا پرداختند، و بعد از آن سال ديگر هيچ مشركى حج خانه خدا نكرد. و اين قول مورد تاييد رواياتى است كه از ائمه اهل بيت (ع) رسيده و با معناى اعلام برائت، مناسبتر و با عقل نيز سازگارتر از ساير اقوال است، چون آن روز بزرگترين روزى بود كه مسلمانان و مشركين، در منى جمع شدند، و اين معنا از رواياتى از طرق عامه نيز استفاده مىشود، چيزى كه هست در آن روايات
(1) تفسير كبير فخر رازى ج 15 ص 221 و تفسير المنار ج 10 ص 153