صفحهى 283
نبايد سقايت و عمارت خالى از ايمان را اعمال نيك شمرد، و اين خود از صاحب المنار اشتباه بزرگى است.
پس مقايسه مورد بحث ميان دو طايفه از اعمال نيك نبوده، بلكه از آيات برمىآيد كه نامبردگان مىخواستهاند غير اعمال نيك يعنى سقايت و عمارت بدون ايمان را با اعمال نيك يعنى ايمان و هجرت و جهاد با ايمان را مساوى دانسته، و يا از آنها بهتر بدانند، پس صاحب المنار از كجا گفته مقايسه مزبور ميان دو طائفه كار نيك بوده، يكى آسان و لذيذ، و ديگرى شاق و سخت؟
و مثل اينكه او خيال كرده سقايت و عمارت عباس در حال شرك از اعمال نيك بوده، هم چنان كه خود عباس هم همين خيال را مىكرده، و ليكن آيات قرآنى او را از اين اشتباه بيرون آورد، ولى صاحب المنار هم چنان به اشتباه خود باقى مانده، با اينكه دلالت آيات- البته با در نظر گرفتن قيود آن- بر اين اشتباه بسيار واضح است، براى اينكه جهاد مقيد به ايمان به خدا و روز جزا شده، ولى سقايت و عمارت بدون قيد ايمان آمده، آن گاه فرموده:" اين دو نزد خدا برابر نيستند" و سپس اضافه كرده كه" خدا ستمگران را هدايت نمىكند" و سقايت و عمارت بدون ايمان را ستم خوانده، و حاشا اينكه خداوند اعمال نيك را ستم بداند، و بجا آورنده آن را ستمكار و محروم از نعمت هدايت الهى بنامد.
و اگر بگويد جمله" وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ" راجع به عباس و رفقايش نيست، بلكه راجع به كسانى است كه اين مقايسه را كردهاند، در جواب مىگوئيم: بنا بر اين احتمال هم كه خود ما نيز آن را احتمال دادهايم باز هم صحيح نيست، كه چنين كسانى را ظالم و محروم از هدايت بخوانيم، بلكه بايد بگوئيم كه اشتباه كردهاند، و اگر راهنمايى شوند از اشتباه خود بيرون مىآيند- دقت فرمائيد.
و ثالثا، از جمله" كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ..." و همچنين جمله" لا يَسْتَوُونَ ..." بخوبى بر مىآيد كه شخص مورد نظر در حكمى كه در آيه است دخالت داشته.
و اگر در آيات كريمه و مطالبى كه ما اينجا و آنجا گفتيم دقت شود معلوم مىگردد كه اتفاقا روايت نعمان بن بشير از ساير رواياتى كه هست نسبت به آيه شريفه ناسازگارتر و ضعيفتر است، براى اينكه با در نظر داشتن قيودى كه در آيات كريمه هست بهيچ وجه روايت با آنها منطبق نمىشود.
نظير اين روايت در ضعف، روايت ابن سيرين و رواياتى است كه مضمون آن را مىرسانند، چون ظاهر آنها اين است كه عباس به مهاجرت دعوت شده در حالى كه مسلمان