ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 283
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 283

نبايد سقايت و عمارت خالى از ايمان را اعمال نيك شمرد، و اين خود از صاحب المنار اشتباه بزرگى است.

پس مقايسه مورد بحث ميان دو طايفه از اعمال نيك نبوده، بلكه از آيات برمى‏آيد كه نامبردگان مى‏خواسته‏اند غير اعمال نيك يعنى سقايت و عمارت بدون ايمان را با اعمال نيك يعنى ايمان و هجرت و جهاد با ايمان را مساوى دانسته، و يا از آنها بهتر بدانند، پس صاحب المنار از كجا گفته مقايسه مزبور ميان دو طائفه كار نيك بوده، يكى آسان و لذيذ، و ديگرى شاق و سخت؟

و مثل اينكه او خيال كرده سقايت و عمارت عباس در حال شرك از اعمال نيك بوده، هم چنان كه خود عباس هم همين خيال را مى‏كرده، و ليكن آيات قرآنى او را از اين اشتباه بيرون آورد، ولى صاحب المنار هم چنان به اشتباه خود باقى مانده، با اينكه دلالت آيات- البته با در نظر گرفتن قيود آن- بر اين اشتباه بسيار واضح است، براى اينكه جهاد مقيد به ايمان به خدا و روز جزا شده، ولى سقايت و عمارت بدون قيد ايمان آمده، آن گاه فرموده:" اين دو نزد خدا برابر نيستند" و سپس اضافه كرده كه" خدا ستمگران را هدايت نمى‏كند" و سقايت و عمارت بدون ايمان را ستم خوانده، و حاشا اينكه خداوند اعمال نيك را ستم بداند، و بجا آورنده آن را ستمكار و محروم از نعمت هدايت الهى بنامد.

و اگر بگويد جمله" وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ" راجع به عباس و رفقايش نيست، بلكه راجع به كسانى است كه اين مقايسه را كرده‏اند، در جواب مى‏گوئيم: بنا بر اين احتمال هم كه خود ما نيز آن را احتمال داده‏ايم باز هم صحيح نيست، كه چنين كسانى را ظالم و محروم از هدايت بخوانيم، بلكه بايد بگوئيم كه اشتباه كرده‏اند، و اگر راهنمايى شوند از اشتباه خود بيرون مى‏آيند- دقت فرمائيد.

و ثالثا، از جمله" كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ..." و همچنين جمله" لا يَسْتَوُونَ ..." بخوبى بر مى‏آيد كه شخص مورد نظر در حكمى كه در آيه است دخالت داشته.

و اگر در آيات كريمه و مطالبى كه ما اينجا و آنجا گفتيم دقت شود معلوم مى‏گردد كه اتفاقا روايت نعمان بن بشير از ساير رواياتى كه هست نسبت به آيه شريفه ناسازگارتر و ضعيف‏تر است، براى اينكه با در نظر داشتن قيودى كه در آيات كريمه هست بهيچ وجه روايت با آنها منطبق نمى‏شود.

نظير اين روايت در ضعف، روايت ابن سيرين و رواياتى است كه مضمون آن را مى‏رسانند، چون ظاهر آنها اين است كه عباس به مهاجرت دعوت شده در حالى كه مسلمان‏