ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 284

بود، و او در جواب به سقايت و پرده‏دارى افتخار كرد، و حال آنكه آيات كريمه مورد بحث با اين معنا سازگارى ندارد.

علاوه بر اين، روايت ابن سيرين از قول عباس سقايت و پرده‏دارى را نقل كرده، و حال آنكه عباس سمت پرده‏دارى نداشته و تنها عهده‏دار سقايت بوده.

باز نظير اين روايت در ضعف روايت ابن عباس است كه مقايسه را صرفا ميان اعمال دانسته، و آيه شريفه با آن مساعد نيست.

علاوه بر اينكه در آن دارد: عباس در ضمن كارهاى خود سقايت حاج و عمارت مسجد و آزاد كردن اسير را برشمرد، و اگر سمت آزاد كردن اسير را مى‏داشت جا داشت آيه شريفه هم آن را اسم ببرد. و در روايت ابن جرير و ابى الشيخ از ضحاك در اين معنا نقل شده كه:

مسلمانان در روز جنگ بدر وقتى عباس و يارانش را اسير كردند آنان را به سبب شركشان ملامت و توبيخ مى‏كردند. عباس گفت: به خدا سوگند كه ما در مكه، مسجد الحرام را تعمير مى‏كرديم، اسيران را آزاد مى‏ساختيم، پرده‏دارى كعبه را بگردن داشتيم، و حاجيان را آب مى‏داديم. خداى تعالى در جوابش اين آيه را فرستاد:" أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ ...". و آن اشكال بر اين روايت واردتر است زيرا در آيه پرده‏دارى و آزاد كردن اسير نيامده.

بنا بر آنچه كه گذشت و توضيح داده شد از همه روايات بى‏اشكال‏تر و از نظر انطباق با آيات نزديكتر، همان روايت قرظى و روايات ديگرى است كه مضمون آن را دارا مى‏باشند، مانند روايت حاكم در مستدرك، روايت عبد الرزاق از حسن و روايت ابن عساكر و ابى نعيم از انس كه بزودى نقل مى‏شود.

و در الدر المنثور است كه ابو نعيم در كتاب فضائل الصحابه و ابن عساكر از انس روايت كرده‏اند كه گفت: عباس و شيبه (متولى بيت الحرام) نشسته بودند و به يكديگر فخر مى‏ورزيدند، عباس گفت: من از تو شريف‏ترم، زيرا من عموى رسول خدا (ص) و وصى پدر او و ساقى حاجيانم. شيبه گفت: من از تو شريف‏ترم، زيرا من امين خدا بر خانه او، و خزينه‏دار اويم، اگر تو از من بهترى چرا تو را امين ندانست؟

در اين بين على به آن دو رسيد، عباس و شيبه داستان را برايش گفتند. على گفت: ولى من از شما دو نفر شريف‏ترم، براى اينكه من اولين كسى بودم كه ايمان آورده و مهاجرت كردم.

آن گاه هر سه به نزد رسول خدا براه افتاده، داستان را براى او بازگو كردند. حضرت جوابى نداد، و لا جرم هر سه برگشتند. بعد از رفتن ايشان و گذشتن چند روز وحى نازل شد، حضرت آنها را طلبيد و آيه" أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ" را- تا آخر ده آيه- براى آنها تلاوت‏

/ 565