صفحهى 489
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً" «1».
" وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ ..."
ظاهرا منظور از" معذرون" پوزشطلبانى است كه مانند اشخاص بى بضاعت و امثال آنها به نداشتن اسلحه عذر مىخواستند، چون مىفرمايد:" وَ قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا" و سياق كلام دلالت دارد بر اينكه مىخواهد يكى از دو طائفه را با ديگرى قياس كند تا پستى و دنائت منافقين و فساد دلها و شقاوت قلبهايشان روشنتر نمايان شود، زيرا فريضه دينى جهاد و يارى خدا و رسول، همه تهىدستان عرب را به هيجان درآورد، و به نزد رسول خدا (ص) آمدند و از نداشتن اسلحه عذر خواسته و دستور طلبيدند، و اما در اين دروغگويان هيچ اثرى نگذاشت.
" لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ" مقصود از" ضعفاء" بدليل سياق آيه كسانيند كه نيرو و توانايى جهاد ندارند، حال يا طبعا ناتوانند مانند اشخاص فلج و زمينگير، و يا بخاطر عارضه موقتى كه فعلا دست داده، مانند كسالت و مرض. و مقصود از" الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ" كسانى هستند كه نيروى مالى و يا اسلحه و امثال آن را ندارند.
پس، از اينگونه افراد قلم تكليف و حكم وجوب جهاد برداشته شده، چون اگر برداشته نشود حرج و شاق است، و همچنين لوازم و توابع آن از قبيل مذمت در دنيا و عقاب در آخرت نيز برداشته شده، چون در حقيقت مخالفت در مورد اينان صدق نمىكند.
و اگر خداى تعالى اين رفع حرج را مقيد كرده به صورتى كه" نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ- خيرخواهى خدا و رسول كنند" براى اين است كه بفهماند وقتى تكليف و بدنبال تكليف مذمت و عقاب برداشته مىشود كه دلها و نياتشان از خيانت و غش دور باشد، و نخواسته باشند مانند منافقين با تخلف از امر جهاد و تقاعد ورزيدن كارشكنى كرده، روحيه اجتماع را فاسد سازند، و گر نه اگر چنين منظور فاسدى داشته باشند عينا مانند منافقين مستحق مذمت و عقاب خواهند بود.
جمله" ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ" در مقام بيان علت رفع حرج از نامبردگان است،
(1) محمد رسول خدا و آنان كه با اويند با كافران سخت و با يكديگر مهربانند ... خداوند آن عده از ايشان را كه ايمان آوردند و عمل صالح كردند وعده مغفرت و اجرى بزرگ داد. سوره فتح آيه 29