ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 10 -صفحه : 573/ 493
نمايش فراداده

البته اشكال ديگرى نيز در روايت هست و آن اين است كه كلمه" ضحك" را به معناى تعجب گرفته در نتيجه جمله" فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ" را جمله‏اى مقدم و مؤخر دانسته كه بنا بر معنايى كه روايت براى" ضحك" كرده، تقدير آيه چنين مى‏شود:" فبشرناها باسحق و من وراء اسحاق يعقوب فضحكت" چون خنده آن بانو از بشارت بوده، پس اول بايد بشارت ذكر شود و بعد خنده او، و ارتكاب تقديم و تاخير بدون نكته بارزى خلاف ظاهر است.

و نيز در تفسير عياشى از فضل بن ابى قره روايت آمده كه گفت: من از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: خداى تعالى وحى كرد به ابراهيم كه بزودى فرزندى برايت متولد مى‏شود، ابراهيم (ع) جريان را به ساره گفت، ساره اظهار تعجب كرد كه آيا من فرزند مى‏آورم با اينكه پيرى عجوزه‏ام؟ خداى تعالى مجددا به آن جناب وحى كرد كه آرى، ساره بزودى فرزند خواهد آورد و اولادش به خاطر همين كه ساره كلام مرا رد كرد چهارصد سال معذب خواهند شد.

امام (ع) فرمود: و چون عذاب بنى اسرائيل طول كشيد، صدا به ضجه و گريه بلند نموده، چهل شبانه روز گريستند، خداى تعالى به موسى و هارون (ع) وحى فرستاد كه آنان را از شر فرعون نجات خواهد داد، پس آن گاه صد و هفتاد سال شكنجه را از آنان برداشت. راوى مى‏گويد امام (ع) سپس فرمود: شما نيز چنين خواهيد بود اگر دعا بكنيد و ضجه و گريه داشته باشيد خداى تعالى فرج ما را مى‏رساند و اما اگر نكنيد بلا به منتها درجه‏اش مى‏رسد. «1»

اشاره به اينكه خصوصيات روحى نيز همچون خصوصيات جسمى قابل توارث است‏ ‏

مؤلف: وجود رابطه بين احوال انسان و ملكات درونيش و بين خصوصيات تركيب بدنش چيزى است كه هيچ شكى در آن نيست، پس براى هر يك از دو طرف رابطه، اقتضاء و تاثير خاصى در طرف ديگر هست، از سوى ديگر نطفه كه از ماده بدن گرفته مى‏شود طبعا حامل همه خصوصياتى است كه در بدن مادى و در روح او هست و بنا بر اين چه مانعى دارد كه نسل‏هاى آينده پاره‏اى از خصوصيات اخلاقى نسل گذشته را به ارث ببرند، چه خصوصيات مادى و بدنى آنان را و چه خصوصيات روحيشان را.