ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 167
نمايش فراداده

و در همان كتاب است كه نسايى و ابو الشيخ و ابن مردويه از ابن عمر روايت كرده‏اند كه گفت: رسول خدا (ص) مردم را از كشتن قورباغه نهى كرد و فرمود: همان صدايش تسبيح است «1».

و در همان كتاب است كه خطيب از ابى حمزه روايت كرده كه گفت ما نزد امام سجاد على بن الحسين (ع) بوديم كه جمعى گنجشك از جلوى ما عبور كردند، و همه با هم جيك جيك مى‏كردند، حضرت فرمود: مى‏دانيد چه مى‏گويند؟ عرض كرديم: نه، فرمود: اول به شما بگويم كه من ادعا نمى‏كنم كه علم غيب دارم و ليكن از پدرم شنيدم كه فرمود: از پدرم على بن ابى طالب (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: مرغان در هر صبحگاهى خدا را تسبيح نموده قوت و غذاى روزشان را مسئلت مى‏دارند، و اين همان تسبيح صبحگاهى بود كه از خداى خود رزق امروز خود را طلب مى‏كردند «2».

مؤلف: نظير اين روايت را از ابى الشيخ و ابى نعيم در حليه از ابى حمزه ثمالى از محمد بن على بن الحسين (ع) روايت كرده‏اند كه عبارتش چنين است محمد بن على بن الحسين صداى گنجشكان را شنيد كه جيك جيك مى‏كردند، فرمود: مى‏دانى چه مى‏گويند؟ گفتيم: نه، فرمود: پروردگار خود را تسبيح مى‏كنند و از او غذاى امروز خود را طلب مى‏نمايند «3».

در همان كتاب است كه خطيب در تاريخ خود از عايشه روايت كرده كه گفت:

رسول خدا (ص) وقتى بر من وارد شد فرمود: اى عايشه اين دو برد (لباس) مرا بشوى، عرض كردم يا رسول اللَّه ديروز آنها را شستم، فرمود: مگر نمى‏دانى لباس آدمى خداى را تسبيح مى‏گويد، و اگر چرك شود تسبيحش قطع مى‏شود «4».

و در همان كتاب مى‏گويد: عقيلى در كتاب الضعفاء و ابو الشيخ و ديلمى از انس روايت كرده‏اند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: اجل و سرآمد عمر چارپايان و حشرات زمين و مورچه و كبك و ملخ و اسبان و قاطران و تمامى جنبندگان و غير جنبندگان در تسبيح است، هر وقت تسبيح خود را قطع كرد خدا جانش را مى‏ستاند، و اين كار ديگر ربطى به عزرائيل (ملك الموت) ندارد «5».

مؤلف: و شايد مقصود از اينكه فرمود: اين كار ربطى به ملك الموت ندارد اين باشد

(1) الدر المنثور، ج 4، ص 183.

(2 و 3 و 4) الدر المنثور، ج 4 ص 185.

(5) الدر المنثور، ج 4 ص 184.