ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 279
نمايش فراداده

و از اين معنا برمى‏آيد كه اولا مراد از" بِالَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ" آن روح الهى است كه كلمه القاء شده به رسول خدا (ص) بوده و همان حقيقتى است كه آيه" وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا" «1» به آن اشاره مى‏كند.

و ثانيا اينكه مراد از وكيل، وكيل مطالبه و برگرداندن آن چيزى است كه خدا گرفته است، نه وكيل در حفظ قرآن و تلاوت آن كه بعضى «2» از مفسرين پنداشته‏اند، و معلوم است كه اين تفسير مبنى بر اين است كه مراد از" بِالَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ" قرآن باشد، نه روح كه آورنده آن است، و حال آنكه جلوتر گفتيم مراد از آن روح است.

" إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبِيراً".

كلمه" الا" استثناء از جمله‏اى است كه به خاطر دلالت سياق حذف شده و تقدير كلام چنين بوده: تو به آنچه اختصاص يافتى اختصاص نيافتى و آن موهبتى كه به تو عطا شد كه عبارت از نازل شدن روح و ملازمتش با تو است به تو اختصاص ندادند مگر به عنوان رحمتى از پروردگارت، آن گاه آن رحمت را تعليل نموده و فرموده:" إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبِيراً- همانا فضل او بر تو بسيار بزرگ است" و معلوم است كه اين جمله در مقام منت نهادن بر رسول خدا (ص) است.

" قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً".

كلمه ظهير به معناى كمك كار و ماخوذ از ظهر است مانند كلمه رئيس كه ماخوذ از" رأس" است، و كلمه" بمثله" از باب به كار بردن اسم ظاهر در جاى مضمر است، و ضمير آن به قرآن برمى‏گردد.

در اين آيه به روشنى و صراحت تحدى شده است، و ظهور در اين دارد كه به تمامى خصوصيات قرآن و صفات كمالى كه از نظر لفظ و معنا دارد تحدى شده، نه تنها به فصاحت و بلاغت لفظ آن، زيرا اگر منظور معجزه بودن لفظ آن بود ديگر معنا نداشت كه همه جن و انس را دخالت دهد، بلكه بايد مى‏فرمود: اگر همه عرب جمع شوند نمى‏توانند به مثل آن بياورند.

علاوه بر اين ظاهر آيه مى‏رساند كه تحدى مزبور مدت معينى ندارد، به شهادت اينكه مى‏بينيم در اين عصر هم كه اثرى از فصحا و بلغاى آن روز عرب نمانده قرآن بر اعجاز باقى‏

(1) اين چنين وحى نموديم به تو روحى از امر خود را. سوره شورى، آيه 54.

(2) مجمع البيان، ج 6، ص 438.