تكلم كند كه گوش خودش هم نشنوند، و جهر آن است كه جوهره صدا به شدت بلند شود «1».
مؤلف: اين روايات تا حدى معناى اولى را كه در تفسير آيه گذرانديم تاييد مىكند.
و باز در همان كتاب به سند خود عبد اللَّه بن سنان روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) پرسيدم آيا بر امام جماعت واجب است كه نماز را آن قدر بلند بخواند كه مامومين بشنوند؟ و اگر چنين است در جماعتهايى كه جمعيت بسيار است چطور مىشود؟
فرمود: بايد بطور معتدل و متوسط بخواند چنانچه خداى تعالى فرمود:" وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها" «2».
و در الدر المنثور است كه احمد و طبرانى از معاذ بن انس روايت كرده كه گفت:
رسول خدا (ص) فرمود: آيه:" وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً" تا آخر آيه عزت است «3».
و در تفسير قمى از امام آورده كه در ذيل" وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ" فرموده است:
يعنى خداوند هرگز ذليل نشده تا محتاج وليى شود كه ياريش كند «4».
اين بحث پيرامون آيه شريفه" وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ" است كه در سه فصل عنوان مىشود:
فصل اول، پيرامون تقسيمات قرآن كريم: كتاب الهى به اجزايى تقسيم شده كه با آن شناخته مىشود، مانند سى جزء، و اينكه هر جزئى 4 حزب و هر حزبى 10 عشر دارد، و امثال آن، و اين تقسيمبندى است كه در قرآن كريم كردهاند، ولى آنچه در خود قرآن مىباشد، دو تقسيم است: يكى سوره و ديگر تقسيم هر سوره به چند آيه، و مكرر از آن دو، اسم برده مثلا فرموده:" سُورَةٌ أَنْزَلْناها" «5» و يا فرموده:" قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ" «6» و همچنين در غير اين
(1) فروع كافى، ج 3، ص 305، ح 21. (2) فروع كافى، ج 3، ص 317، ح 27. (3) الدر المنثور، ج 4، ص 208، ط بيروت. (4) تفسير قمى، ج 2، ص 30، ط نجف. (5) سوره نور، آيه 1. (6) سوره يونس، آيه 38.