" بَلْ وَجَدْنا آباءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ"- يعنى عين آن كارى را انجام مىدهيم كه پدران ما مىكردند، و بتها را همانطور كه آنان مىپرستيدند مىپرستيم، خلاصه مىخواهيم بگوييم در اينجا به دو نحو مىتوانستند پاسخ دهند: يكى همين پاسخى كه دادهاند، و ديگرى اينكه بگويند" ما پدران خود را يافتيم كه بت مىپرستيدند"، ولى اين طور نگفتند بلكه گفتند:
" يافتيم كه چنين مىكردند"، تا در افاده تقليد صريحتر باشد، به طورى كه گويا خود آنان هيچ معنايى براى بتپرستى نمىفهمند، تنها مىدانند كه كارشان نظير كار پدرانشان است و همان شكل و قيافه را دارد و اما اينكه فايده اين كار چيست؟ هيچ اطلاعى ندارند.
" قالَ أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعالَمِينَ" بعد از آنكه محاجه ابراهيم با پدر و قومش به اينجا انجاميد كه هيچ حجت و دليلى به غير تقليد از پدران بر بتپرستى نياوردند، شروع كرد به بيزارى جستن از خدايان ايشان و نيز از خود ايشان و پدران بتپرستشان و فرمود:" أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ".
" فاء" بر سر كلمه" ا فرأيتم"، تفريع بر چيزى است كه از گفتگوى قبلى روشن مىشد و آن دليل نداشتن ايشان براى عمل بت پرستيشان بود و اينكه در اين عمل تنها تقليد مىكنند و يا بطلان عملشان از اصل بود، و جمله را چنين معنا مىدهد كه: وقتى عمل شما باطل است و هيچ حجتى بر آن نداريد به غير تقليد از پدران، پس بدانيد كه اين بتها كه مىبينيد (يعنى عين اين بتها كه شما و پدران گذشتهتان آن را مىپرستيد دشمن منند)، زيرا پرستش آنها مضر به دين من و مهلك من است، پس جز دشمنى براى من اثر و خاصيتى ندارند.
و اگر در عبارت خود نام پدران گذشته ايشان را برد براى اين بود كه بفهماند او هيچ ارزشى براى تقليد از پدران گذشته آنان قائل نيست و عهد گذشته و سبقت زمانى در ابطال حق يا احقاق باطل هيچ اثرى ندارد، و اگر در جمله" فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي ...- ايشان دشمن منند ..."، ضمير عقلاء را به بتها برگردانيد، به خاطر اين بود كه طرف مقابل نسبت عبادت به آنها مىدادند و عبادت هر چيزى مستلزم آن است كه داراى شعور و عقل باشد و در قرآن كريم در بسيارى موارد اين گونه تعبير آمده كه ضمير عقلاء را به بتها برگردانده است.
و جمله" إِلَّا رَبَّ الْعالَمِينَ" استثناء منقطع است و جمله" فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي" مستثنا منه آن است و معنايش اين است كه" ليكن رب العالمين چنين نيست".