تو اينطور بود" و اين جمله، يعنى جمله" أَ هكَذا عَرْشُكِ" كلمه امتحان است. و اگر فرمود:
" أَ هكَذا عَرْشُكِ- آيا اين چنين بود تخت تو"، و نفرمود:" ا هذا عرشك- آيا اين است عرش تو" براى اين بود كه تخت را بيشتر مجهول و ناشناخته كند، لذا از مشابهت اين تخت با تخت خود او در شكل و صفات پرسش نمود، كه معلوم است اين گونه سؤال در ناشناخته كردن تخت، مؤثرتر است.
" قالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ"- مراد از اينكه گفت" گويا اين همان است" اين است كه: اين" همان است" و اگر اينطور تعبير كرد، خواست تا از سبك مغزى و تصديق بدون تحقيق اجتناب كند، چون غالبا از اعتقادات ابتدايى كه هنوز وارسى نشده و در قلب جاى نگرفته است با تشبيه، تعبير مىآورند، (مىگويند مثل اينكه فلانى آمده، يا گويا فلانى رفته و مثل اينكه اين كتاب مال فلانى است و همچنين).
" وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ"- ضمير" ها" در كلمه" قبلها" به همين معجزه و آيت، يا حالت رؤيت آن برمىگردد و معنايش اين است كه:" ما قبل از اين معجزه، يا قبل از اين حالت كه معجزه را مىبينيم عالم به آن بوديم" و از ظاهر سياق برمىآيد كه اين جمله، تتمه كلام ملكه سبأ باشد، بنا بر اين، وضع چنين بوده كه وقتى ملكه تخت را مىبيند، و درباريان سليمان از آن تخت از وى مىپرسند، احساس كرده كه منظور آنان از اين پرسش اين است كه: به وى تذكر دهند كه متوجه قدرت خارق العاده سليمان (ع) باش، لذا چون از سؤال آنان، اين اشاره را فهميده، در پاسخ گفته است: ما قبلا از چنين سلطنت و قدرتى خبر داشتيم، يعنى احتياجى به اين اشاره و تذكر نيست، ما قبل از ديدن اين معجزه، از قدرت او و از اين حالت خبر داشتيم و تسليم او شده بوديم و لذا در اطاعت و فرمان او سر فرود آوردهايم.
بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: جمله:" وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ ..." كلام سليمان است. بعضى «2» ديگر گفتهاند: سخن درباريان سليمان است. بعضى «3» ديگر گفتهاند: كلام ملكه سبأ است، و ليكن معنايش اين است كه ما قبلا مىدانستيم كه تخت ما از دربارمان به اينجا منتقل شده.
ولى هيچ يك از اين وجوه صحيح نيست.
" وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ" كلمه" صد" به معناى جلوگيرى و برگرداندن است و متعلق آن، تسليم خدا شدن
(1 و 2 و 3) تفسير فخر رازى، ج 24، ص 199.