ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 15 -صفحه : 583/ 54
نمايش فراداده

چون ايمان به آيات او ايمان به شريعت او است، شريعتى كه عبادت او را تشريع مى‏كند، و نيز ايمان به ادله‏اى است كه توحيد در ذات و در ربوبيت و الوهيت او را اثبات مى‏نمايد.

علاوه بر اين تمامى انبياء و رسولان از جانب او آمده‏اند و فرستادن پيامبران براى اين است كه مردم را به سوى حق هدايت كنند- حقى كه سعادت ايشان در آن است- و همين ارسال رسولان از شؤون ربوبيت است. و اگر خدا شريكى مى‏داشت و غير او ربى ديگر مى‏بود، ربوبيت او هم اقتضاء مى‏كرد رسولانى بفرستد، و اين نكته از لطائف كلمات مولى امير المؤمنين (ص) است كه مى‏فرمايد:" لو كان لربك شريك لاتتك رسله- اگر براى پروردگار تو شريكى مى‏بود، پيغمبران او هم براى تو مى‏آمدند" «1».

آن گاه فرموده:" وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ" كلمه" وجل" به معناى ترس است، و جمله" يؤتون ما آتوا" به معناى" يعطون ما اعطوا" است، يعنى آنچه خدا به آنان داده در راه او مى‏دهند.

بعضى «2» گفته‏اند مراد از" ايتاء ما آتوا" اين است كه تمامى اعمال صالح را انجام مى‏دهند، و جمله" و قلوبهم وجلة" حال از فاعل در" يؤتون" است.

و معناى اين آيه اين است كه: مؤمنين كسانى هستند كه آنچه مى‏دهند- و يا بنا به آن تفسير ديگر آنچه از اعمال صالح بجا مى‏آورند- در حالى انجام مى‏دهند و به جا مى‏آورند كه دلهايشان ترسناك از اين است كه به زودى به سوى پروردگارشان بازگشت خواهند كرد، يعنى باعث انفاق كردنشان و يا آوردن اعمال صالح همان ياد مرگ، و بازگشت حتمى به سوى پروردگارشان است و آنچه مى‏كنند از ترس است.

در اين آيه شريفه دلالت است بر اينكه مؤمنين علاوه بر ايمان به خدا و به آيات او ايمان به روز جزا نيز دارند، پس تا اينجا صفات مؤمنين متعين شد. و خلاصه‏اش اين شد كه تنها: به خدا ايمان دارند و براى او شريك نمى‏گيرند و به رسولان او و به روز جزا هم ايمان دارند، و به همين جهت عمل صالح انجام مى‏دهند.

آن گاه فرموده:" أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ"، ظاهرا لام در" لها" به معناى" الى" باشد و" لها" كه جار و مجرور است متعلق به" سابقون"، و معنايش چنين باشد، مؤمنينى كه وصفشان را كرديم در خيرات و اعمال صالح سرعت نموده، و به سوى آن‏

(1) نهج البلاغة فيض الاسلام، ص 918.

(2) مجمع البيان، ج 7، ص 110.